29.

1.1K 245 165
                                    

هی گایز:)
ووت و کامنت یادتون نره💚💙

نمیتونست کار زیادی در این مورد بکنه.اون وابسته شده بود و هیچ راهی برای دور شدن ازش وجود نداشت.

از این متنفر بود،واقعا ازش متنفر بود اما اون حتی از،از دست دادن لویی خیلی بیشتر متنفر بود.
حداقلش این براش احمقانه بود.

اون درک نمیکرد که چرا انقدر لویی رو دوست داشت؟!
اون فقط یه آدم معمولی بود.
اما واقعا بود؟

چون تو چهار سال اخیر،هری‌ براش راحت شده بود که به هیچکس وابسته نشه اما البته که لویی اومد و اینو عوض کرد.
چرا؟! چرا الان؟!

اون مقامش بالا بود،همه چیز براش عالی پیش میرفت،اون پول خوبی درمی اورد.والدینش خوشحال بودن،اونم غالبا خوشحال بود.لویی همشو خراب کرد.

حالا،بجای تمرکز کردن روی برنامه هاش قبل از خواب،برای روز بعد،لویی تنها چیزی بود که میتونست بهش فکر بکنه و اونو بکشه.

هری آدم آسون گیریه.همیشه بود.
اون سخت گیر نبود.فقط به کارش خیلی اهمیت میداد.شاید شغلش بزرگ نبود اما این چیزی بود که تو زندگی بهش تکیه میکرد.

هری تمام تلاشش رو کرد که از اهمیت دادن به لویی دست بکشه و به کارش توجه کنه.چیزی نبود که اون لزوما میخواست‌ به لویی اهمیت بده.

فقط میخواست که اونو از تو ذهنش بیرون بندازه و موفق شدن مهم ترین چیز براش بود.

این هری رو خیلی میترسوند.اون قبلا هرگز با این روبه رو نشده بود.
اون هرگز همچین احساسی به یه نفر تو زندگیش نداشت.

اون واقعا نمیدونست که چرا به لویی اهمیت میده،شاید بخاطر اینکه لویی هم بهش اهمیت میداد.
این خوبه بدونی کسی اون بیرون هست که بهت اهمیت میده و این خیلی سخته.مخصوصا وقتی اهمیت ندادن سخته که اون فرد به اندازه لویی عالی باشه.

اون نمیدونست که قراره چیکار بکنه.نمیتونست با لویی بد باشه.حس بدی بهش دست میداد.
آخرین بار،اولش از روی عمد نبود که باهاش بد بود،ولی بعدش چرا و اون هنوز پشیمونه.

باید پیدا کردن یه راه حل برای این شرایط رو یه زمان دیگه میزاشت.
هری الان باید به کلاب میرفت.
خب،اون واقعا مجبور نبود چون امروز چهارشنبه بود.

و کلاب تا شب باز نبود اما هری فکر کرد که میتونست بره و کاراشو انجام بده.
اون به خودش گفت که بخاطر لویی نمیره اونجا.چون واقعا بخاطر اون نمیخواست بره.
وقتی که هری به کلاب رسید،لویی اونجا بود.

اون وسط رقصش بود و متوجه نشد که کسی اومده.هری تلاش کرد که لویی رو تماشا نکنه اما این واقعا سخت بود.

اون خیلی تو رقصیدن خوب بود و هری نمیتونست نگاش نکنه‌،فقط چرخیدنش رو به خاطر میسپرد.حقیقتا هری درک نمیکرد که چرا لویی این بدن رو دوست نداره.قطعا ظاهرش بد نیست.

LURE ✦L.S✦Where stories live. Discover now