هی گایز💛
ووت و کامنت یادتون نره:)
یک ماه،نایل.هری و من تقریبا یه ماه کامله باهمیم،" لویی رویایی گفت.روی تختش دراز کشیده بود و داشت با بالشش بازی میکرد.
"مبارکه لو،اما بعضی از ماها مجرد و تنهاییم پس متاسفم ،اما واقعا نمیتونم راجع به این هیجان زده بشم."
لویی بالش رو سمت نایل پرتاب کرد که اون گرفتش و درست پرتاب کرد.
"باشه خیلی خب، اما حداقل اجازه بده که من درموردش هیجان زده باشم."
"پیش برو رفیق،هیچ کس جلوی تورو نمیگیره،اما اگه میتونی فقط آروم انجامش بده."
"واو، چه دوست معرکه ای هستی تو."
"میدونم،نیستم؟"
لویی چشم هاش رو چرخوند و بعد از روی تختش بلند شد. اون به سمت میز جایی که گوشیش رو گذاشته بود رفت و چکش کرد.
وقتی که چک کرد دید که یه پیام از طرف هری هست.
روش کلیک کرد و خوند.
هری: هی لو، من امشب یکم باید تو کلاب بمونم اما نزدیک ساعت هشت میام خونه اگه میخوای،بیا اینجا یا هرچی.
لویی به صفحه لبخند زد چون فراموش کرد که چقدر بودن تو رابطه با کسی حس فوق العاده ای داره،مخصوصاً وقتی رابطه ات با هری باشه.
لویی:آره میام.
"چرا داری اونجوری به گوشیت لبخند میزنی؟ " نایل گفت.
"بزار حدس بزنم،هری؟"
لویی گوشیش رو خاموش کرد و تو جیبش گذاشت.
"اوهوم."
"چندش آور."
"تو آرزو میکنی که چیزی که من داشتم رو داشتی." لویی گفت. به نایل انگشت وسط رو تحویل داد. البته که به شوخی.
نایل هم انگشت وسط رو تحویل داد و هیچ چیزی دیگه ای نگفت قبل از اینکه بره به کارهای دانشگاهش برگرده .
لویی برای چند لحظه جوابی نگرفت پس اون فکر کرد که هری احتمالا سرش شلوغه یا فقط سر گوشیش نیست.
تا ساعت هشت هنوز چند ساعت مونده بود پس لویی وقتش رو با درس خوندن و تموم کردن بعضی از تکالیف صرف کرد.همچنین شروع به پیدا کردن یه شغل متفاوت کرد و به چندتا جا درخواست داده بود اما هنوز هیچ جوابی دریافت نکرده بود.
خیلی هیجان زده نبود که باید دوباره تو یه مکان عادی کار میکرد اما این برای هری بود پس ارزشش رو داشت.
فقط باید مطمئن میشد که اون از چیزی که این دفعه به مشتری ها میگه آگاه تره.
خوشبختانه اون یه مدتی داشت،کار دانشگاه رو تموم کرده بود پس میتونست پول رو برای خونه ذخیره کنه.
مطمئن نبود که آینده چی پیش میاد اما وقتی که راجع بهش فکر میکرد، هرجایی که باشه،قطعا با هری تصورش میکرد.
YOU ARE READING
LURE ✦L.S✦
Fanfiction|Persian Translation| Completed ✓ هری استایلز مدیر یه استریپ کلاب خیلی مشهوری به اسم لور هست و به یه استریپر جدید نیاز داره. وقتی یه پسر فوق العاده ای که موهای قهوه ای رنگ داره رو تو یه مغازه میبینه و میشنوه که به پول نیاز داره و خیلی سریع باید جو...
