𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟏𝟓°

766 138 39
                                    

کلافه مشتی به کمد کوبیدم و سرمو بهش تکیه دادم.

+گمش کردم لعنتی

عصبی چندبار سرمو به کمد کوبیدم و ناله ای کردم.

+چرا انقدر گیج شدم؟

+کریس میکشه منو

در رو باز کردم و :

+فاک نه

پام سر خورد و از اون بالا افتادم!

+اوف

+خاک تو سرت کنن

_هی..چیشد؟

+چیزی نیست

+هی هی..

+در رو..

ولی دیر شده بود و هیونجین در رو باز کرد و تمام کتاب های پشت در محکم افتادن زمین و چندتاش هم روی خودم افتاد.
پوکر نگاش کردم و گفتم:

+داشتم حرف میزدم عوضی

_اینجا چرا انقدر شلوغه

+چون دنبال ی چیزی میگردم

_میتونم کمکت کنم؟

+نیست

+هیچ جا نیست

+من همه چیو اینجا میزارم

+ولی نیست

_الان کلافه ای

_برو استراحت کن

_من برات پیدا میکنم

+ولی میگم گشتم

_منم میگم میخوام یک بار دیگ بگردم!

+باشه

_دنبال چی هستی حالا؟

+همون برگه ای که اون روز به سختی گیرش اوردم..

+یادته؟

_اره

سری تکون دادم و قبل از اینکه در رو ببندم خیلی آروم گفتم:

+ممنون

............

'هیونجین'

برگه رو توی جیبم لمس کردم و نیشخندی زدم.

_ممنون که گذاشتی ببینم چی داری اینجا

نگاهی به کمدی که چند دقیقه پیش ازش افتاده بود ،کردم و صندلی ای برداشتم.
پاهامو روش گذاشتم و خودمو کشیدم بالا.

_چطوری اینجا جا شده؟

_چقدر تنگه!

فقط تا شونه هام میتونستم برم داخل و بقیه بدنم تو هوا بود!
ی دفتر پر قطر و صورتی رنگ ته کمد افتاده بود و حسابی خاک خورده به نظر میومد.
برش داشتم و تقریبا نزدیک بود بیوفتم که سریع دستمو به دستگیره کمد گرفتم.
خودمو انداختم پایین و نشستم.
دستمو رو دفتر کشیدم و خاکش رفت.

𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴°(𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻¹)Where stories live. Discover now