𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟒°

1K 187 54
                                    

هودی مشکی رو تنم کردم و کلاه مشکی رنگ رو سرم کردم.
کلاه هودیم رو ، روی سرم کشیدم و ماسک رو ب صورتم زدم.
برای آخرین بار از اسلحه ها مطمئن شدم و نفس عمیقی کشیدم.
امروز روز سخت و طولانی در پیش داشتیم و فقط امیدوارم بودم خوب پیش بره.
از اتاق خارج شدم و کنار بقیه اعضا رفتم.

×سوار ماشین میشید و به بانک میرید..لینو و جیسونگ و هانسه و جی مثل همیشه ترس رو به مردم منتقل می کنید و سعی کنید هرچی کارکن اونجا هست رو بکشید..فلیکس هم مثل همیشه کارشو انجام میده..شب هم نیاید اینجا..فقط ی تفاوتی هست..

چشمامو از زمین به کریس دادم و منتظر ادامش شدم.

×هیونجین هم با فلیکس میره تا پول ها رو بردارن..

'فاک نه'

برای اولین بار اعتراض کردم:

+من تنها بهتر میتونم کارم رو انجام بدم

×ولی این ی دستوره!

پوفی کشیدم و فقط امیدوار بودم هیونجین کله شق بازی در نیاره و گند نزنه تو همه چی!

×برید..

سوار ماشین شدیم و هیونجین پشت فرمون نشست.
کل راه استرس شدید داشتم و دستام تقریبا منجمد شده بودن.
ی حس فوق العاده بد داشتم و فقط میخواستم این لحظه های فاکی تموم بشه.

'چقدر زود رسیدیم:)'

پیاده شدم و هیونجین هم دنبالم میومد.
دستشو گرفتم و با سرعت بیشتری کشوندمش.

+بغلم کن خودمو به اون نردبون برسونم

_تو بغلم کن من برم بالا میتونم خیلی راحت بیارمت بالا

خنده عصبی کردم و فقط فکر میکردم چطوری اون جثه بزرگ رو بغل کنم؟

+دقیقا چطور باید تورو بغل کنم؟

_اوه راست میگی یادم رفته بود زیادی ظریف و کوچولویی

+خفه شو..بیا جلوتر..خیلی راحت میتونم بغلت کنم

'اره بعد استخونات خورد شه'

پوزخندی زد و اومد جلوتر.
دستامو روی رون هاش گذاشتم و به زور کشیدمش بالا.
مطمئن بودم قراره کمر درد شدیدی بگیرم!
تقریبا نفسم داشت بند میومد و داشتم خفه میشدم که بلاخره دستشو به نردبون رسوند و خودشو کشید بالا.
دستشو دراز کرد و منو کشید بالا.

_سفت بچسب..قراره از پنجره ها برم بالا

با ترس پاهامو دور کمرش حلقه کردم و دستامو سفت روی سینه هاش قفل کردم.

_نترس..اولین بارم نیست..مث آب خوردنه برام

همونطور که گفت خیلی راحت و سریع رسیدیم.
انقدر انرژی مصرف کرده بودم که جونی برام نمونده بود دیگ.
با سنجاق سرم در رو باز کردم و هیونجین داخل شد.
پشت سرش داخل شدم که تو هوا من رو گرفت و کشید پشت کارتن های اونجا‌.
پاهام توی هوا بودن و ی دستش زیر رون هام و دست دیگش روی دهنم.

𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴°(𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻¹)Où les histoires vivent. Découvrez maintenant