𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟏𝟏°

855 146 34
                                    

یک هفته رد شده بود و حالم کاملا خوب بود ولی هیونجین هنوز زخماش کامل خوب نشده بودن!
امروز بعد مدت ها قرار بود بریم یه سری چیزای مورد نیاز تحویل بگیریم و خب طبق معمول و سابقه ای که داشتم قراره یکم خطرناک باشه!
جلیقه ضد گلوله رو پوشیدم و بوت های مشکی رو پام کردم.
کت بلندی پوشیدم و کلاه رو رو سرم گذاشتم!
ماسک رو زدم و دستکش هارو دستم کردم.
رفتم پایین و رو صندلی نشستم.
کریس به تخته اشاره کرد و گفت:

×خواهشا یکی این دیوونه رو کنترل کنه

و به لینو اشاره کرد.

×دردسر درست نکنه باز!

×جایی که میرید خارج از شهره ی خونه کوچیکه!

×خالیه توی ساختمون ولی برید سمت زیرزمین اونجا هستن!

سری تکون دادیم و کریس گفت:

×برید

+هیونجین هم میاد؟

×اره

×ولی..زخماش هنوز خوب نشدن!

×به من مربوط نیست..باید باشه اونجا

دندونام رو فشار دادم و سعی کردم مشت هام رو تو صورت کریس فرود نیارم!
البته خیلی دلم میخواست جفتشون رو بزنم!
با حرص بلند شدم و سوار ماشین شدم.
من و هیونجین و جی تو یه ماشین بودیم و بقیه هم تو یه ماشین دیگ!

_قبلا رفتی همچین جایی؟

+اره

سری تکون داد و اسلحه هاش رو چک کرد.
بعد یک ساعت رسیدیم و پیاده شدیم.
داخل شدم و در قهوه ای رنگی رو انتهای سالن پیدا کردم.
از پله ها رفتم پایین و قبل از اینکه در رو باز کنم ، هیونجین در رو باز کرد و داخل شد.
با دیدن تیونگ و جهیون حسابی جا خوردم و نمیدونستم باید چیکار کنم!
جهیون روی مبل مشکی_طلایی نشسته بود و تیونگ هم رو دسته مبل!
این جهیون و تیونگ با اون چیزی که من دیده بودم خیلی فرق داشت!
اینا ترسناک به نظر میومدن و خطرناک!
تیونگ سیگارش رو سمت لباش برد و توجهم به لاک های سبز و مشکی رو ناخون هاش جلب شد.
جهیون چاقوی بزرگی دستش بود و دستشو از نوک تا پایینش میکشید.
اونا واقعا مثل یه زوج گنگستر جذاب به نظر میومدن!
تیونگ لبخندی زد و گفت:

×همه چی امادس

و به ماشین مشکی رنگی اشاره کرد.
میخواستم سریع تر سمت ماشین برم و گم شم از اینجا که صدای جهیون رو شنیدم:

×تو..نظرت چیه یه معامله ای بکنیم؟

دستام رو مشت کردم و بهش خیره شدم.

×فقط کافیه اینجا بمونی

×دوستات میرن و من باهات یه کار خصوصی دارم!

×و دیگه لازم نیست مبلغی پرداخت کنید!

هانسه خنده ای کرد و گفت:

𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴°(𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻¹)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang