𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟏𝟎°

921 159 102
                                    

'فلیکس'

کمرم وحشتناک درد میکرد و حس میکردم الانه که نصف بشه.

+فاک چرا انقدر درد میکنه

لباس تنم خیس بود و هیچ ایده ای نداشتم چرا خیسه و با همچین لباسی خوابیدم!
چشمام رو باز کردم و با اتاق ناآشنایی رو به رو شدم.

'اینجا کجاس؟'

'تا جایی که یادمه با تیونگ و جهیون آشنا شدیم و بعد..'

'چیزی یادم نمیاد!'

پتو رو زدم کنار و بلند شدم.
سرگیجه داشتم و دوباره دراز کشیدم.
هیونجین لخت کنارم خوابیده بود و تازه متوجه شدم پاهای منم لخته!

+فاکککککک

هیونجین از صدای من بیدار شد و گفت:

_چیشد؟

هولش دادم رو تخت و نشستم روش.
گلوش رو گرفتم و گفتم:

+دیشب چیکار کردی؟

_مشخصه چیکار کردیم

+شوخی میکنی؟

_نه

+پس چرا یادم نمیاد

_مست بودی

+و تو بهم تجاوز کردی

_تجاوز؟هی بیخیال خودت شروعش کردی

+من مست بودم

_من مسئول مست شدن تو نبودم که!

محکم پام رو زدم وسط پاهاش و از درد صورتش جمع شد.
لباسم رو در اوردم و رفتم حموم.
قبل از اینکه از سرگیجه شدیدم بخورم زمین ، سریع خودمو شستم و حوله رو تنم کردم.
بی توجه به هیونجین و لباسام که روی زمین پرت شده بودن ، با همون حوله و دمپایی و به اضافه ماسک از اتاق خارج شدم.
کلاه حوله رو ، رو سرم کشیدم و فوری از کلاب زدم بیرون.
مردم با تعجب بهم نگاه میکردن و منم سعی میکردم سریع تر خودمو به خونه برسونم!
بلاخره رسیدم و قبل از اینکه در رو باز کنم جی اومد بیرون.

×کجا بودی؟

گوشام سوت میکشیدن و سرم گیج میرفت.

+چی؟

.........

چندبار پلک زدم و بلاخره چشمام رو باز کردم.
هیچکس تو اتاق نبود و منم گیج بودم.

+اوف..چ همه خوابیدم

سرم یکم گیج میرفت و یادم نمیومد دقیقا چرا یهو تو اتاق خودم بیدار شدم!
فقط یادم بود با هیونجین رفتیم کلاب و..؟
هرچی فکر میکردم فقط چیزای محوی یادم میومد و رسیدم و جی در رو باز کرد و ی سوال پرسید.

+ساعت چنده؟

+فاک 6 عصره که!

رفتم پایین و کسی نبود.
نه تو سالن غذا خوری نه اتاق مخصوص!
بلاخره توی باشگاه پیداشون کردم و همه با دیدن من دست از کارشون کشیدن.
جی اومد سمتم و گفت:

𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴°(𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻¹)Where stories live. Discover now