شب شده بود و هنوز نیومده بودن.
کم کم داشتم نگران میشدم.
انقدر خوابیده بودم که دیگ خوابم نمیبرد و هیچ کاری هم نداشتم!
جونگین خواب بود و جی هم رفته بود بیرون.
با صدای شنیدن قدم هاشون سریع رفتم بیرون و کریس و هیون رو با وضعیت ناجوری دیدم.
کریس سر و صورتش عرق کرده بود ولی کاملا آروم به نظر می رسید.×فردا حرف میزنیم..الان یکم خستم..شب بخیر
سری تکون دادم و به هیونجین که صورت و دستاش خونی بود و خیلی عصبی به نظر میرسید نگاه کردم.
عقب عقب رفتم تو اتاق و پرسیدم:+چیزی شده؟
چیزی نگفت و لباساشو در اورد.
مستقیم رفت تو حموم و منو نایده گرفت!
خیلی سریع اومد بیرون و با حوله روی تخت دراز کشید و اهی کشید.
از دستاش خون می چکید و زخم صورتش هم عمیق به نظر می رسید.+هی..بزار زخمتات رو ببندم
با لحن سردی گفت:
_لازم نیست
بی توجه بهش از توی کشو باند رو برداشتم و رفتم سمتش.
با اخم بهم نگاه کرد و منم با اخم جوابش رو دادم.
در حالی که گره میزدم گفتم:+کجا رفتین؟
_کلاب زتا
حدس زده بودم.
انقدر که عصبی بود مشخص بود از کجا اومدن!+چرا نگفتین منم بیام؟
با لحن تندی توپید بهم:
_میومدی که چی بشه؟
_فکر کردی خیلی جای خوبیه؟
_یا رفتیم تفریح بکنیم؟
+تموم شد..انقدر هم داد و بیداد نکن
+چیشده که انقدر عصبیی؟
_مرتیکه عن فکر کرده من زیر دستشم
_بهش نشون میدم من کیم
_وقتی به گوه خوردن افتاد میبینمش
'خب پس اینطوری که این حرف میزنه قطعا ی چیز فراتر از عضو مخفیه'
'هنوزم میگم لیدر بنگتنه'
_میخوای بخوابی؟
+نه..خوابم نمیاد
+چرا؟
_نپرس و فقط بیا دنبالم
لباس پوشید و منم لباسام رو عوض کردم.
رفت سمت نگهبان و گفت:_کلید این یکی رو بده
نگهبان کلید رو داد و سوار ماشین شد.
از 12رد شده بود و خیابون ها تقریبا خلوط بود.+رسیدیم؟
_اره
هیونجین کارتی از لباسش در اورد و به دوتا مردی که اونجا وایستاده بودن نشون داد.
سری تکون دادن و رفتن کنار.
سرم پایین بود و همینطوری داشتم پشت سرش میرفتم که سرم محکم خورد به دیوار و قبل از اینکه بیوفتم لباسش رو کشیدم.
خندید و گفت:
YOU ARE READING
𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴°(𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻¹)
Action•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• •𝗖𝘂𝗽𝗹𝗲=𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝗶𝘅• •𝗚𝗮𝗻𝗲𝗿=𝗦𝗺𝘂𝘁_𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮• •••••••••••••••••••••••••••••• •چی میشه اگه اون عضو مخفی بنگتن نباشه؟• •••••••••••••••••••••••••••••• •فلیکس عضو مخفی کریپس زیادی خفن و جذابه..چی میشه اگه یک پسر...