دو روزه تمام فکر کرده بود به پیشنهاد جونگ کوک ، به موقعیتشون، به تهیونگ، به دلیلی که باعث شده بود کوک همچین پیشنهادی بهش بده... دقیقا بعد از فهمیدن خیانت تهیونگاون جونگ کوک رو میخواست، دیوونه وار میخواست، رابطه باهاش رو میخواست ولی درست بود؟؟؟
کوک قبلا با برادرش بوده؟ این اصلا مشکلی نداشت؟
نکنه بخاطر تلافی خیانته ته این پیشنهاد و داد؟؟ یا برای اینکه بتونه فراموشش کنه؟مغزش داشت منفجر میشد
تا حالا هیچ چیزی رو بیشتر از بودن با جونگ کوک نخواسته بود
این نهایت ارزوش بود...
ولی باید چیکار میکرد؟****
ساعت ۶ عصر بود که خسته از سرکار برگشت ،از اون روز دگ خبری از جیمین نداشت
اون موقع که داشت اون پیشنهاد رو بهش میداد واقعا به هیچ چیز فکر نکرده بود
چرا یهو تصمیم گرفت احساسات جیمین رو بپذیره؟؟ باهاش وارد رابطه شه...؟خودشم گیج بود... این کارو بخاطر حرص از تهیونگ کرد یا بخاطر پر کردن جاش؟
یا بخاطر خودش و جیمین؟؟؟اگه جیمین قبول کردو وارد رابطه شدن ، اصلا میتونست حسی بهش داشته باشه؟؟ از عهده مسئولیت کارش برمیومد؟؟ میتونست ناراحتش نکنه؟؟
یه کاری کرده بود که حس میکرد عین خر تو گل گیر کرده
نه راه پس داشت نه راه پیش...
باید با جیمین حرف میزد؟؟؟باخودش درگیر بود که زنگ خونه زده شد
سمت در رفت و بازش کرد
جیمین بود... یکم آشفته بود
تا اومد حرف بزنه، جیمین تو بغلش پرید
سرش رو روی قفسه سینش گذاشت و دستاش رو دورش حلقه کرد
با دستای تو هوا مونده فقط با تعجب گفت : جیمین؟
_ من قبول میکنم... بیا قرار بزاریم .
تعجبش بیشتر شد انتظار اینجوری جواب دادنش رو نداشت
اومد حرف بزنه که انگشت جیمین رو لبش نشست
_ چیزی نگو... من تموم شهامتمو جمع کردم تا اون یه جمله رو بگم .اگه چیز دگ ای بگی یا سوالی بپرسی نمیدونم باید چجوری جواب بدم.
گفت و سرش رو پایین انداخت
جونک کوک سری تکون داد ، به سمت مبلا همراهیش کرد
جو معذب کننده ای بود که باعث میشد جیمین هر لحظه از کاری که کرده بیشتر پشیمون شه
با خودش فکر میکرد نکنه منصرف شده ؟ نکنه همینجوری یه چیزی گفته بوده؟
استرسش هی داشت بیشتر میشد، دستاشو تو هم قفل کرده بودو پاشو تکون میداد
حرکاتش از نگاه کوک دور نموند.
![](https://img.wattpad.com/cover/271754955-288-k374010.jpg)
ESTÁS LEYENDO
my brother's boyfriend (kookmin, kookv)
Fanficدوست پسر برادرم🥀🦋 دیدن کسی که عاشقشی اونم کنار برادرت اصلا آسون نیست دیدن کسی که تمام قلب تورو داره وقتی تو هیچ جایی تو قلبش نداری اصلا راحت نیست من برای جونگ کوک جون میدادم جیمین پسری که عاشقه دوست پسر برادرش تهیونگه. میشه یه روزی به عشقش برسه ی...