آخرهفته بود و هوا هم نسبت به روزهای دیگه آفتابی بود.
جونگکوک معمولا آخر هفتهها رو میخوابید یا با دوستهاش وقت میگذروند، اما امروز خستهتر از اونی بود که حتی از روی تختش بلند بشه.برخلاف روزهای دیگه زود بیدار شده بود و تنها کاری که کرده بود زل زدن به سقف سفید اتاقش بود.
_بیدار شدی؟ چه عجب!
آقای جئون سوکهون پدر جونگکوک با تعجب ساختگی گفت و خندید.
جونگکوک که حوصله جوکهای مزخرف و حرفهای بی سر و ته پدرش رو نداشت، فقط نادیدهاش گرفت و چشمهاش رو بست.
آقای جئون که بهش بی توجهی شده بود خندهاش رو خورد و با لحن محکمتری با پسرش صحبت کرد:
_بلند شو دیگه الان نخواب وقت صبحانهاست.
جونگکوک که دید پدرش مُسر توی چارچوب در ایستاده بهش نگاه کرد.
_گشنم نیست بابا.
_اگه شکمت رو با اون آشغالا پر نکنی گشنتم میشه.
پدرش آهی کشید و به پسرش که قصد نداشت از تخت دل بکنه نگاه کرد. وقتی که جونگکوک شونهاش رو بالا انداخت آهی کشید و تصمیم گرفت که از اتاق بیرون بره، صحبت با اون کله شق فایدهای نداشت.
_تو اگه اون کار رو نمیکردی آرورا الان اینجا بود.
از تنها بودن با پدرش خسته شده بود، باعث میشد تمام اتفاقاتی که چندین سال بود ازشون فرار میکرد براش یادآوری بشن. تنها کسی که براش اهمیت داشت آرورا بود. بدون اون تحمل همه چیز براش سختتر شده بود.
آقای جئون با صدای پسرش متوقف شد.
_آره میتونستم ولی شما دوتا باید ادب بشید. راه بهتری از تنبیه کردن هم برای اون وجود نداره.
سوکهون با صدای محکم و جدی گفت تا دیگه جای بحثی باقی نمونه.
تقریبا بعد از رفتن آرورا این به روتین صبحانهاشون اضافه شده بود و جر و بحث سر تنبیه آرورا تمومی نداشت. پسر کله شقش هم هیچ جوره کوتاه نمیومد.
_ببین کی داره از تربیت بچههاش حرف میزنه! واقعا بابا؟ فکر میکنی این راهشه؟
جونگکوک بعد از اون نفسش رو با حرص بیرون داد که این چندان به مذاق پدرش خوش نیومد.
_منظورت از این حرفها چیه؟ من شب و روز کار میکنم تا شما هرچی که نیاز دارید و داشته باشید، در عوض شما دوتا کوچکترین احترامی نسبت به من و تصمیماتم قائل نیستید. همیشه خجالت زدهام میکنید و مایه تحقیر منید چیکار کردم که لیاقتم این باشه؟!
پدرش تک تک جملاتش رو با عصبانیت بیان میکرد و اهمیتی به اینکه چه تاثیری روی روحیه پسرش میتونه داشته باشه، نمیداد.

VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐌𝐘 𝐒𝐈𝐒𝐓𝐄𝐑'𝐒 𝐂𝐑𝐔𝐒𝐇 |𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕|
Ficção Adolescente|تکمیل شده| سعی کن دوباره دستت رو بلند کنی تا دیگه انگشتت هم به اون دوست دختر کوچولوت نخوره... این یه تهدید توخالی نبود، کیم تهیونگ میتونست حرفهاش رو عملی کنه! جئون جونگکوک از اینکه شاهد تهدید شدن یکی از معشوقههای چاپلوسش توسط اون پسر تازه وارد بو...