(𝑝𝑎𝑟𝑡16) اون چیز

9K 1.4K 190
                                    

_جیمین ؟ سویتی؟
جیمین با صدای یونگی هومی گفت و سرش و به بالشت مالید.
یونگی نزدیک ترشد و جیمین و تو بغلش گرفت و تو گوشش زمزمه کرد : جیم، بیا انجامش بدیم .
جیمین فوری سمتش برگشت : چی و؟
یونگی خندید : اون و سویتی، اووون .
جیمین آروم جوری که انگار کسی پیششونه گفت : واقعا اون؟
یونگی با سر تایید کرد، جیمین هینی کشید و رفت زیر پتو.
آلفا قهقه زد ، جیمین خیلی خجالیهههههه.

پتور و زد کنار و روی جیمین خیمه زد و آروم سرش و برد جلو و دندون نیشش و وارد رگش کرد.
جیمین آهی کشید و با بغض هقی زد.
یونگی مارکش کرد، از این بابت خیلی خوشحال بود، اما جای نیشش درد میکرد.
یونگی آروم بوسه ای روی گونه ی جیمین کاشت و گردنش و با دست تمیز کرد: الان خوب میشی سویتی ، آروم باش باشه؟ چیزی نیس.

جیمین سری تکون داد و با کشید نفس عمیقی تو گردن یونگی آروم شد .
یونگی نیشخندی زد : خب حالا میرسیم سر اصل مطلب.
جیمین سرخ شد و لب گزید ، با ترس و شهوتی که گرفته بودش درگیر بود، اما آروم سرش و تکون داد‌ تا به یونگی اجازه بده.
__________

به نفس های آروم آلفا و بالا و پایین شدن قفسه سینش خیره بود.
ساعت سه شب بود و همه خواب بودن.
بوسه ای روی پیشونی جونگکوک کاشت و آهی کشید و  وارد بالکن شد و در و آروم بست تا جونگکوک از سرما بیدار نشه.

تهیونگ جز اون پیرهن کوتاه هیچ چیز تنش نبود‌از احساس سرمای دور و برش لذت  میبرد، برف سرتاسر سرزمین و گرفته بود ، با چشمای درشتش به ماه خیره شد و نفسش و صدا دار بیرون داد   و آروم زمزمه کرد : پس گفتی قاتل پدر آلفا پارک چانیول عه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تهیونگ جز اون پیرهن کوتاه هیچ چیز تنش نبود‌
از احساس سرمای دور و برش لذت  میبرد، برف سرتاسر سرزمین و گرفته بود ، با چشمای درشتش به ماه خیره شد و نفسش و صدا دار بیرون داد   و آروم زمزمه کرد : پس گفتی قاتل پدر آلفا پارک چانیول عه.

الهه ی ماه لبخندی زد : آره ، به آلفات در مورد اون چیز گفتی یا نه؟
تهیونگ آهی کشید:آخه چطور بش بگم؟مسخرم میکنه ، صد در صد باورم نمیکنه.
_خب نشون بده چه کارایی از دستت برمیاد
با صدای الهه ی طبیعت سر برگردوند و گفت: حتما اینکارو باید انجام بدم.

الهه ی خورشید از دور نظاره گر بود و چیزی نمیگفت.....اون امروز باعث ناراحتی پسر شده بود....و خب جرئت نمیکرد چیزی بگه ، چون خشم آواتار وحشتناکه!
______________________

دیدین چیشد؟ 🥺⁦🤚🏼⁩
ته آواتار از آب دراومد.....
انتظارش و داشتین؟
😏😂
تهیونگ آواتار دوس دارین ؟ 🤤
راستی؛ فیکشن اسمات داره ، اما فقط کوکوی
بقیه کاپلا ندارن.

انتظارش و داشتین؟😏😂تهیونگ آواتار دوس دارین ؟ 🤤راستی؛ فیکشن اسمات داره ، اما فقط کوکویبقیه کاپلا ندارن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ته بوتی 🥺⁦🤚🏼⁩ قشنگ جا اسپنک جی کی روش خالیه

༒︎𝑫𝒂𝒎𝒏 𝒔𝒆𝒅𝒖𝒄𝒕𝒓𝒆𝒔𝒔 Where stories live. Discover now