(چطوریه که اینقد بهم میان؟ چه ویکوک چه کوکوی)
به پشت چرخید ، نمیتونست بخوابه و هی تو جاش وول میخورد.
از حالت درازکشیده به نشسته دراومد ، وقتی وارد اتاق شده بود با جای خالی جونگکوک مواجه شده بود، بالکن، حموم و تمام قسمت های اتاق و گشت ،نبود.
پس تصمیم گرفت بخوابه ، اما نمیتونست، انگار به خوابیدن تو بغل آلفا عادت کرده بود.
آخر شب کجا میتونه رفته باشه؟
چرا چیزی به من نگفت؟
یعنی الان کجاس؟
کی برمیگرده؟نگران بود ، و این نگرانی و دوست نداشت، تهیونگ از بی خبر بودن از چیزی خوشش نمیومد.
______
_ اون نباید بفهمه آواتار کیه.
جونگکوک گفت و ایمی سر تکون داد : نمیدونه ، ولی ممکنه بفهمه آلفا .
جیکوب خیلی به آلفا نزدیک بود و تقریبا بدون هم کاری انجام نمیدادن ، پس جونگکوک با اعتماد کامل به اون درمورد لونا و آواتار بودنش گفته بود ، ایمی هم از جیکوب فهمیده بود.
جیکوب کنار ایمی نشسته رو مبل زانو زده بود ، مچ دست زخمی ایمی و ضدعفونی که کرد ، قبل از باند پیچی کردنش نامحسوس لیسی به زخم زد .
ایمی تمام موهای بدنش سیخ شد و با تعجب به جیکوب که از جاش بلند میشد نگاه کرد، اون کارو انجام داد تا زودتر خوب شه؟ بخاطر من؟
جیکوب روبه آلفا گفت : شاید همین الان هم تو قصر جاسوس داشته باشه ، باید مواظب باشیم آلفا .
جونگکوک چند لحظه به چشمای جیک خیره شد ، میدونست جیکوب حرفی و الکی نمیزنه : به کسی شک داری؟
جیکوب لبخندی زد و شونه هاش و انداخت بالا : شاید.
ایمی آهی رفتارای جکیوب کشید ، چطور میتونه همیشه لبخند بزنه؟
از جاش بلند و همزمان که از اتاق خارج میشد گفت: بکشش ، فرقی نداره کی باشه.
رفت و ایمی و جیک و تنها گذاشت.
ایمی دست پاچه با نگاهی که به زمین دوخته شده بود لب باز کرد : آممم...منم برم بخوابم دیگه..آره.
سمت در قدم برداشت ، با یک تصمیم آنی راهی که رفته بود و برگشت و روبه جیکوبی که با لبخند نگاش میکرد گفت :ممنون.
و فوری خارج شد .______
بلاخره برگشت ، تو دلش گفت و نفس راحتی کشید
جونگکوک فکر نمیکرد تهیونگ تا الان بیدار باشه ، داشت پیرهنش و درمیاورد ، برگشت سمت تخت بره ، که تهیونگی رو دید که دست به سینه با چشمای درشتش منتظر نگاش میکرد .
تک خندی با تعجب زد و کنارش دراز کشید.
قولنج گردنش و شکوند و تهیونگ و از کمر گرفت تا دراز بکشه ، آروم گفت : چرا تا الان نخوابیدی کیتن.
YOU ARE READING
༒︎𝑫𝒂𝒎𝒏 𝒔𝒆𝒅𝒖𝒄𝒕𝒓𝒆𝒔𝒔
Fanfiction[کامل شده] ❤️خلاصه کیم تهیونگ، پرنس زیبای سرزمین رد مون. گول چهره ی زیباش و معصومش و نخورید . موقعیت پیش بیاد از هر گرگی بی رحم تر میشه. اون یه رازه داره ، پشت اون همه زیبایی چی مخفی کرده کرده؟ چی میشه اگه جفت پرنس تهیونگ ، یه دارکر باشه ؟ اونم آلفا...