* دادستانی ۴۸ ساعت دیگه پرونده رو میبنده. فقط ۴۸ ساعت وقت داریم تا همدست چائه موکیونگ رو پیدا کنیم.
سهون با صدای رساش اعلام کرد.
- از کجا شروع بشیم؟
*باید پخش شیم. کیونگسو مطب ۵ روانپزشکی که کی جیهون رو درمان میکردن رو پیدا کرده
"من بهشون سر میزنم
- منم کمکت میکنم.
سوهو سرشو تکون داد.
* یه بار دیگه باید با چائه موکیونگ حرف بزنم. شاید اینبار هم یه سرنخ پیدا کردیم... کیونگسو،لیست تماس ها،گردش مالی هر چیزی که به چائه موکیونگ میشه رو چک کن... هر چیز کوچیکی مهمه.
+بله فرمانده
سهون نگاه امیدواری به بقیه انداخت
* بیاید اون عوضی رو گیر بندازیم.
- واقعا این اعتقاد که باید از اطلاعات بیمارشون محافظت کنن رو درک نمیکنم. اون دختر بیچاره به بدترین شکل مرده و به جای اینکه کمکمون کنن دارن همه چیزو سخت میکنن.
"آروم باش چان.... هنوز دو نفر دیگه موندن.
چانیول سرشو تکون داد..... با زنگ خوردن گوشیش و دیدن شماره‌ناشناس تماس رو وصل کرد..... سوهو مشغول چک کردن آدرس مطب پزشک بعدی شد.
- سوهو.... من باید برم.
" چیزی شده؟
- موسسه موسیقی که نا جونگ سه توش کار میکرد....میخوان کمدشو خالی کنن و گفتن شاید اطلاعتی پیدا کنیم.
" چرا تا به حال نگفته بودن همچین کمدی وجود داره؟
- انگار یکماهی بوده که جونگ سه کلیدشو گم کرده بوده و همیشه فراموش میکرده تا یه کلید جدید براش بسازه.... اونا هم فکر کردن شاید اونقدرا مهم نباشه.من دیگه میرم..... اگه تونستم خودمو بهت میرسونم.فعلا.
از سوهو فاصله گرفت و به سمت ماشینش رفت.... سوهو با بیرون آوردن گوشیش شماره‌ی ۱ رو لمس کرد
" الو..... میتونی بیای دنبالم؟
______
* من باید یه بار دیگه باهاش حرف بزنم
€ اوه سهون..... کجای حرفمو متوجه نمیشی؟ این پرونده دست دادستانیه.... نه پلیس و نه حتی نیروی ویژه هیچ قدرتی ندارن چون اینجا دادگستریه.
* لی ته شیک..... چند دفعه قراره این چرت و پرتاتو تکرار کنی؟ انگار یادت رفته داری با کی حرف میزنی.... یا شایدم باید از خاطراتمونو بهت یاد آوری کنم؟
دادستان لی کمی مکث کرد. سهون میتونست نگاه تنفرانگیزشو ببینه ولی کسی نبود که سهون بخواد بهش اهمیت بده. با دستور دادستان لی، افسر جوان ، سهون رو به سمت اتاق بازجویی چائه موکیونگ برد.... وقتی وارد اتاق شد آروم سرشو بالا گرفت و به سهون نگاه کرد.
سهون جلو رفت و روی صندلی نشست
* ۳۶ ساعت دیگه.... میبرنت دادگاه و اونوقت به جرم قتل برای همیشه توی زندان میوفتی.
YOU ARE READING
Angel S1
Fanfictionحل پرونده های خاص با تیم خاص، اعضای تیمی که کاملا غریبه بودن و راز های بینشون کم کم فاش شد. راز هایی که رابطه نوپای بین اونارو به چالش میکشید. ولی اونا میتونستن تبدیل به چیزی فراتر از چند غریبه بشن؟ 𓂀main couple: hunho 𓂀side couple : chanbaek,k...
