وارد پایگاه شد، سکوت سنگینی که حاکم بود نشون میداد که اوضاع اصلا خوب نیست.
+ هیونگ....
مثل همیشه کیونگسو اولین نفری بود به حضورش واکنش نشون داد.
لبخند سبکی زد و جلو تر رفت.... چانیول پشت میزش نشسته بود و سهون درحالی که آستین های پیراهنشو بالا زده بود و اونارو توی جیبش گذاشته بود از پنجره به بیرون خیره بود.
" قراره همینجوری ادامه بدید؟
به سمت میزش رفت و به میز تکیه داد.*خب فکر میکردیم که قراره توی مرخصی باشی نه وسط پروندهای که تازه دوروزه به دستمون رسیده.
سهون با عصبانیت و لحن یکنواختش خطاب به سوهو گفت
" منم انتظار نداشتم اونجا ببینمتون. فقط یه اتفاق بود.
سهون پوزخندی زد و به سوهو نزدیک شد
*اتفاقی بود که تو به عنوان بادیگارد توی اون اتاق بودی؟لطفا منو خر فرض نکن سوهو!
" چرا انقدر بزرگش میکنی؟من فقط برای انجام کاری اونجا بودم
چانیول خوب میدونست این لحن سهون چه معنی میده. دوست نداشت وقتی سهون قراره یه جنگ لفظی رو راه بندازه اونجا باشه و خوب میدونست بهترین کار تنها گذاشتن اونا بود.با اشاره سرش از کیونگسو خواست همراهش از پایگاه بیرون برن. کیونگسو کمی مکث کرد و نگران بهشون نگاه کرد اما دنبال چانیول راه افتاد و بیرون رفت.
* درسته....... کار...... کار....
قدم های از سر عصبانیت توی سالن برمیداشت.
" سهون فراموش نکن من برای دولت کار میکنم نه برای تو.
سوهو با تن صدای یکنواخت و لحنی جدی گفت. سهون نگاه
ناباورانه ای بهش انداخت
* چرا فکر میردم ما یه تیممیم؟
" چون ما یه تیمیم. ولی این به این معنی نیست که همهی راز های همدیگه رو بدونیم.
* ولی تو تنها کسی هستی که راز داره.... تنها کسی که هیچ چیزی ازت نمیدونیم. نه گذشته ای داری و نه هیچ هویتی..... تو کی هستی کیم سوهو؟ دقیقا داری چیکار میکنی؟ برای چی اونجا بودی؟ چرا باید وزیر شین برای تو درخواست مرخصی های بی دلیل رو بده؟
سکوت سوهو چیزی نبود که سهون منتظرش باشه.
جلو رفت و دست هاشو دوطرف سوهو روی میز گذاست و اونو بین خودش و میز گیر انداخت
* حداقل یکی... حداقل به یکی از سوالام جواب بده.
سوهو لبهاشو با زبونش تر کرد و دستشو جلو اورد و به فشاری که به سینهی سهون اورد اونو از خودش فاصله داد
" ازم انتظار نداشته باش چیزی رو بگم که بهت آسیب میزنه.
با قدم های بلند از پایگاه خارج شد و مثل همیشه سهون رو با کوهی از سوالات بی جوابش تنها گذاشت. چرا جواب به اون سوالات باید به سهون صدمه میزد؟؟؟؟
𓂀𓂀𓂀𓂀𓂀𓂀𓂀𓂀𓂀
YOU ARE READING
Angel S1
Fanfictionحل پرونده های خاص با تیم خاص، اعضای تیمی که کاملا غریبه بودن و راز های بینشون کم کم فاش شد. راز هایی که رابطه نوپای بین اونارو به چالش میکشید. ولی اونا میتونستن تبدیل به چیزی فراتر از چند غریبه بشن؟ 𓂀main couple: hunho 𓂀side couple : chanbaek,k...