Part 00

4.4K 332 22
                                    

این ‌فیکشن ترجمه شده‌ست؛ لینک زبان اصلی ©
https://archiveofourown.org/works/14916719
نویسنده‌ی اصلی: Haruday

***

❗️قبل از شروع داستان، لطفاً و حتماً به تگ‌های زیر توجه کنید (اگر با روحیه‌تون سازگار نیست یا علاقه‌ای ندارید، فیکشن الیپسیسم رو شروع نکنید):
انگست سنگین، افکار و اقدام به خودکشی، مشکلات روحی، افسردگی و اضطراب شخصیت اصلی، هموفوبیا، آسیب در کودکی، پایان امیدوارکننده.

***

[بخشی از متن]

بعضی وقت‌ها، دیر وقت شب، به یاد کیم تهیونگ می‌افتاد.
عجیب بود، چون توی این هشت سال هیچ ملاقاتی باهاش نداشت. ولی وقت شب‌ها به درازا می‌کشید و سینه‌ش درد می‌گرفت، ذهنش به سمت اون مو خرمایی پرواز می‌کرد. به این فکر می‌کرد که تهیونگ هنوز هم دست‌هاش رو محکم مشت می‌کنه؟ زیر نگاه موشکافانه‌ی اطرافیانش توی خودش جمع می‌شه؟ هنوز هم وقتی یکی اسمش رو صدا می‌زنه، لرز به تنش می‌افته؟ موقع حرف زدن، صداش آرومه؟ تهیونگ یاد گرفته که چطور بدون فرو ریختن، تکه‌های وجودش رو کنار هم نگه داره، یا اینکه به اندازه‌ی جونگکوک شکسته؟
همیشه به گذشته اجازه می‌داد مغزش رو بخوره و ذره ذره تحلیلش ببره. جمله‌ی «چی می‌شد اگه» وِرد زبونش شده بود. چی می‌شد اگه دهنش رو هیچ‌وقت باز نمی‌کرد؟ چی می‌شد اگه قبل از اینکه کار به جاهای باریک بکشه، جلوی بقیه رو می‌گرفت؟ چی می‌شد اگه معذرت خواهی می‌کرد یا به جای تخریب کردنِ کیم تهیونگ، باهاش دوست می‌شد؟ چی می‌شد اگه... چی می‌شد؟

***

[سخن مترجم (نلین)]

سلام، امیدوارم حال دل‌تون خوب باشه.
این بار با ترجمه‌ی داستان متفاوتی نسبت به کار‌های قبلی کنارتون هستم؛ امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرین و تا آخر من رو همراهی کنین.
می‌تونین نظرات‌تون رو این‌جا و یا توی گروه نظرات تلگرام، با هشتگ #Ellipsism باهام به اشتراک بذارین💙

***

• آی‌دی چنل تلگرام: IINelin
• آی‌دی چنل آرشیو: NelinFics
• آی‌دی واتپد: TheNelin

EllipsismWhere stories live. Discover now