8"✰༄

1.8K 163 35
                                    

امروز روزی بود. که جیمین قرار بود جنسیت بچه ی تهیونگ رو مشخص کنه.

"او مای گاد چیمی من میترسم" تهیونگ با لحنی وحشت زده گفت.

"همه چی اوکیه ته فقط کاغذش رو به من بده من بقیه ی کارها رو انجام میدم"

اونا توی مکان موردنظرشون توی کلینیک منتظر بودن که جنسیت رو بفهمن.

... سه دقیقه بعد

"کیم تهیونگ ! اتاق 3b"

اونا از دستور پیروی کردن و به اتاق دکتر سونگ رفتن

"اوه سلام جیمین ! خیلی وقته ندیدمت! بچه ات حالش چطوره؟"

"نه یون( اسم دکتره) واقعا دیکه تحمل کردن این بچه تو شکمم داره سخت میشه ولی خب چیز خوبش اینه حداقل شیش هفته بیشتر نمونده" جیمین با خوشحالی جمله اخرس رو گفت.

"هوم خوبه ، قراره یه دختر کوچولوی تپل بدنیا بیاری!" سونگ با خوشحالی گفت.

"خب پس امروز تهیونگ قراره که جنسیت بچش رو بفهمه"

"اوه نه ! ما میخوایم برای این کار یه پارتی بگیریم و قراره جنسیتش برای همه افشا بشه پس فقط من و یونگی حق داریم که بدونیم" جیمین گفت و نگاهی به چهره گرفته ته نگاهی انداخت.

"عاووو کیوت اوکی پس وایسید من اسکن رو انجام بدم و بعدش من کاغذ نتیجه رو به جیمین میدم"

همه موافقت کردند و دکتر سونگ کمی بعد ته رو به یه اتاقی برد و اسکنش کرد ، از نتیجه پرینت گرفت و به جیمین داد

...

پارتی توی خونه جیمین برگزار میشد چون که خونه ی اون و یونگی از خونه ی ته و کوک بزرگتر بود.

تهیونگ وقتی اون همه دکور و تزیینات دید شوکه شده بود ، یه اتفاق ساده اس دیگه چرا انقد شلوغش میکنید.

تهیونگ وقتی اون همه دکور و تزیینات دید شوکه شده بود ، یه اتفاق ساده اس دیگه چرا انقد شلوغش میکنید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

این ورودی بود

این ورودی بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
[𝐌𝐲 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚]Where stories live. Discover now