S01|E13

679 153 45
                                    

تاریخ نوشته اصلی: پنج‌شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ویرایش انجام  شد ✔️✔️ ۱۳ آذر ۱۴۰۱از دید وی‌یانگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تاریخ نوشته اصلی: پنج‌شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹
ویرایش انجام  شد ✔️✔️ ۱۳ آذر ۱۴۰۱
از دید وی‌یانگ

نمی‌تونستم خودم رو به جین لینگ برسونم
نه اینکه کند باشم، نه
من هنوز بابت دیشب لنگ میزدم:/.

+هی صبر کن دیگه...

جین لینگ با اخم خاص خودش که اون رو به چنگ شبیه میکرد، قدم میزد
اون چرا اونجوری به آیوان نگاه کرد؟!

+ببینم چرا اون جوری به لان‌سیژوی نگاه کردی ؟

نگاه گذارایی بهم کرد
گونه هاش به قرمزی رنگ گرفته بودن: مگه چجوری نگاهش کردم ؟

سوال رو با سوال جواب داد و این یعنی نمی‌خواد جواب بده...
با شیطنت لبخند زدم: اوه اوه، تو روش کراش زدی !

اون سرجاش ایستاد و خیلی جدی بهم نگاه کرد: تو همیشه اینجور بودی ؟

چجوری ؟!
مگه من چجوریم ؟

+چجوریم مگه؟

چرخوندن چشماش تو حدقه و ادامه دادن مسیرش
نمیتونستم دنبالش بدومذ من قراره رئیس قبیله‌ی جین بشم، اون در شأن من نیست...

چی ؟!
اینقدر غرور برای چیشه ؟!
اون از داییش جیانگ‌چنگ رد کرده...
آره ، اما نه...
شاید اون کمی مثل من گذشته رفتار کنه ، اما من دیگه اینجور نبودم...

+هی مگه اون چشه ؟

قدم هاش رو سریعتر کرد
آیوان مثل پسر من بود
پسر من و لان‌ژان
حتی با فکر درموردش بی‌اراده لبخند میزدم

+اون پسر ایلینگ لائوزو و ارباب نور درخشانِهـ...

لعنت...من چی گفتم ؟!
دستم رو جوی دهنم گذاشتم
این زبون لعنتی آخر کار دستم میده

×چی ؟

باید حرفی که زدم رو جمع میکردم: هم خوش‌اخلاقه، هم قویه، هم خوشگله هم...

اون خیلی ویژگی های قابل ستایش داره و آره، خیلی ها دوستش دارند: تازه خیلی هم خاطرخواه داره...

با پشت دستم سرم رو ماساژ دادم
خب مشخصه کلی خاطر خواه داره
اون پسر من و لان‌ژانه...
بی‌اراده لبخند زدم و جین لینگ با اخم ریزش نگاهم کرد

"دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم"...Wangxian...The Untamed...ادامه‌ی سریال (فصل اول)Where stories live. Discover now