S01|E23-24

573 149 86
                                    

کنار لان‌ژان نشسته و به رئسای قبایل که یکی بعد از دیگری به جین‌لینگ تبریک میگفتند نگاه میکردمنگاه؟بهتره بگم با هر پلک زدنم جای رئسا در حال تبریک باهم عوض می‌شدندشاید بپرسید چرا !؟چون من داشتم چُرت می‌زدم و اصلا هم مقصر این ماجرا من نیستم ، نکه من ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کنار لان‌ژان نشسته و به رئسای قبایل که یکی بعد از دیگری به جین‌لینگ تبریک میگفتند نگاه میکردم
نگاه؟
بهتره بگم با هر پلک زدنم جای رئسا در حال تبریک باهم عوض می‌شدند
شاید بپرسید چرا !؟چون من داشتم چُرت می‌زدم
و اصلا هم مقصر این ماجرا من نیستم ، نکه من نباشم...یعنی اینکه ، اَهـــــــــــــــه آره اصلا مقصر حال الانم خودمم و اون لان‌ژانی که الان خیلی ریکلس و فروتنانه کنارم نشسته و چایی مینوشه مقصر نیست!

لعنت بهش ، من حتی نمیتونم درست بشینم بعد اون؟...
خستم
میخوام بخوابم ولی نمیشه؟
می‌پرسید چرا؟
چون امروز قراره آشوب بزرگی به پاشه ، درسته که من به آشوب ها تا وقتی لان‌ژان کنارمه اهمیت نمیدم...پس میمونه سوال اصلی
خب من چرا الان نمیتونم به چُرتم ادامه بدم؟

نه جوابش نگاه عصبی جیانگ‌چنگ نیست
نه جوابش پچ‌پچ های اطرافمم نیست...

بله درست حدس زدید جوابش برمیگرده به همون چوب خشک کنارم
به خاطر شاهکار دیشبش تا میاد خوابم عمیق شه و کمی جابه‌جا میشم تا پشت گردنم تیر میکشه

یکی از دلیلی که دیشبم نتونستم بخوابم همینه...

-وی‌یانگ
+باهام حرف نزن ، خوابم میاد

با خستگی و دلخوری فنجون نوشیدنی رو به لبام نزدیک و هورت کشیدم

یــِـــــــــــا من نباید الان اینجوری باشم

+تو نذاشتی من دیشب بخوابم
-نذاشتم؟

دلخور و با لب های آویزون نگاهش کردم

+اوهوم
-تو که تا قبل از شروع مراسم خواب بودی!
+ها؟
-...
+لان‌ژان

اصلا به درک
من نمیتونم مثل لان‌ژان و بقیه شَق و رَق بشینم
نه تا وقتی که تا پشت گردنم تیر میکشه

بدون توجه به نگاه های خیره‌ی روم فاصله‌ام رو با لان‌ژان از بین بردم و سرمو به شونه‌اش تیکه دادم

-وی‌یانگ دارند نگامون میکنند
+خب به یه ورم که دارند نگامون میکنند ، اگه تو اهمیت میدی که من اهمیت بدم؟

و در جواب نگاه حرصی آچنگ با اخم و به معنای
"ها؟چته؟"
سرمو تکون دادم

بازوی لان‌ژان رو بغل و بیشتر بهش تکیه دادم
دلم میخواست گریه کنم

"دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم"...Wangxian...The Untamed...ادامه‌ی سریال (فصل اول)Where stories live. Discover now