[دو ساعت قبل]
کیونگسو پلیور قرمز رنگش رو روی پیرهن یونیفرم سفید مدرسه اش پوشید و بعد از اینکه مطمئن شد مادرش اون نزدیکی ها نیست، به سرعت از خونه خارج شد. با قدم های بلند به سمت مدرسه رفت و به هیچ دلیلی سرجاش متوقف نشد.
در واقع، میترسید که کسی متوجهش بشه. این دومین باری بود که امگا توی دوران هیتش از خونه بیرون میرفت؛ اولین بار، توی مدرسه وارد هیت شد و همون اتفاقی که سوهو ازش واهمه داشت پیش اومد. نصف آلفاها بخاطر رایحه ی شدید گل رز امگاییش وارد رات شدن که از مهم ترینشون میشد به جونگین، مغرور ترین آلفای مدرسه اشاره کرد.
اون اولین باری بود که آلفا توی زندگیش وارد رات شد و همین باعث حرصش میشد چون کیونگسو قبل از اون کوچکترین توجهی بهش نکرده بود ولی بخاطر همون امگای کله شق، اولین رات زندگیش رو تجربه کرده بود! برای همین هم بعد از اون مدام سر به سر امگا میذاشت و بهش طعنه میزد که رایحه ی امگاییش توی ذوق میزنه .. چون هنوز نتونسته بود اون اتفاق رو بپذیره.
منتها به جز جونگین، باقی آلفاهای دانش اموز و حتی کارکنان آلفای مدرسه که وارد رات شدن، نفهمیدن کدوم امگا باعث ایجاد همچین مشکلی شده چون مادر کیونگسو، یکی از بزرگترین بانوان بتای تاجر جلبک خوراکی دگو، تونست با مقداری رشوه دهن مدیر رو ببنده.
و دفعه ی دوم، الان بود. امگا کاملا میدونست اگر کسی_چه آلفا و حتی چه امگا_ بفهمه که پسر توی دوران هیتشه، هیچ راه فراری نخواهد داشت و مثل دفعه ی قبل نمیتونه ازش سر باز بزنه. البته برای خودش هم بیرون رفتن آسون نبود چون دل درد وحشتناکش درکنار گر گرفتگی شدیدش به هیچ وجه بهش کمکی نمیکردن.
درحقیقت تنها یک دلیل کوفتی توی زندگی امگا وجود داشت که باعث شده بود توی همچین شرایط خاصی بیرون بیاد و این ریسک رو به جون بپذیره و اون، فقط و فقط وجود یه تیکه عکس لعنتی از جونگین توی لاکرش بود.
وقتی که دیروز بکهیون اون عکس رو از روی زمین برداشت و خواست همینجوری بسوزونتش، کیونگسو اون رو ازش گرفت و بهش گفت که خودش میخواد بعدا نیست و نابودش کنه. برای همین هم عکس رو توی لاکرش گذاشت اما درش رو قفل نکرد و به خونه برگشت.امروز صبح وقتی وارد هیت شد، اولین چیزی که به ذهنش رسید همین بود که بخاطر هیت نمیتونه تا دو هفته به مدرسه برگرده و این به این معناست که امکان داره آلفا عکس خودش رو توی لاکرش پیدا کنه و در اون صورت حتی با یه تانک دویست تنی هم نمیشد اون پسر رو از توهم زدن متوقف کرد!
از طرفی نمیتونست به کس دیگه ای بگه که اون تیکه عکس کوفتی رو از توی لاکرش برداره چون امکان داشت سوءتفاهم برای هرکسی پیش بیاد و به هرحال، کیونگسو فقط قرار بود یه لحظه به صورت مخفی وارد بشه، اون عکس رو برداره، لاکرش رو قفل کنه و بی سر و صدا به خونه برگرده. هرچند که واقعا اهمیتی نمیداد اگر دوباره رایحه ی رز امگاییش توی راهروها بپیچه چون شواهد و مدارک نشون میدادن که پسر اون روز به مدرسه نرفته!
بلاخره وقتی به در ورودی دبیرستان رسید، کمی همونجا ایستاد تا مطمئن بشه کسی پشت در نیست و بعد با فشار کمی، در رو باز کرد. ترس و اضطراب روی هورمون های حساسش تأثیر گذاشته بودن و این تأثیر خودش رو مستقیما روی رایحه ی شدیدش نشون میداد.
YOU ARE READING
【 Addicted 】(HunHan.ver)
FanfictionName: Addicted | وابسته Couple: HunHan, ChanBaek, KaiSoo Genre: Romance, Smut, Omegavers Writer: StrAnGer Editor: OhOrat ───────────╼✾࿐ لوهان، امگای جوانیه که گاهی، بعضی از عادت هاش تبدیل به 'اعتیاد' میشن. حالا چی میشه اگر امگا دقیقا هفتهی قبل از...