با ترمزی که کرد صدای لاستیک هاش توی کوچه پیچید بدون توجه به اینکه کجا پارک کرده از ماشین پیاده شد و سمت ساختمونی که یونگجه ادرسش رو براش فرستاده بود دوید
حدود نیم ساعت قبل که توی اوج بدبختی دستو پا میزد و داشت تک تک خیابون های شهرو میگشت یونگجه بهش زنگ زده و بهش گفته بود که بم بم رو پیدا کرده و داره میبرتش خونه ی خودش
و تازه اونموقع بود که یوگیوم تونسته بود نفس حبس شده اس رو ازاد کنه
بم بم اش حالش خوب بود هیچیش نشده بود
توی تمام طول مسیر تا وقتی به خونه ی یونگجه برسه این جملات رو با خودش تکرار کرده بود اما میدونست تا وقتی خودش با چشمای خودش نبینه دلش اروم نمیگیره
از اسانسور پیاده شد و چندبار پشت سر هم زنگ خونه رو فشار داد نمیتونست صبر کنه نمیتونست برای دیدن پسر کوچولوش و توضیح همه چی صبر کنه
در باز شد و یونگجه با اخمای توی هم در رو باز کرد و توی چارچوب در وایستاد
_اومدی؟
_اره بم بم کجاست؟
با استرس گفتم و به پشت سر یونگجه نگاهی انداختم اما هیچ نشونه ایی از بم بم پیدا نکردم
_بم بم همه چی رو برام توضیح داد نمیدونستم همچین ادم عوضی ایی هستی وگرنه هیچ وقت بهت خبر نمیدادم که بیای
_یونگجه خواهش میکنم تمومش کن الان وقتش نیست باید بم بم رو ببینم باید مطمئن شم حالش خوبه
اهی کشیدم و با بیچارگی به حرف اومدم
_من عاشقشم یونگجه و در حد مرگ نگرانشم میتونی بفهمی؟
_ نه نمیتونم بفهمم نمیتونم ادمی مثل تو زو بفهمم یوگیوم واقعا فکر کردی میذارم حتی یه بار دیگه بم بم رو ببینی؟
_تو کسی نیستی که در این مورد تصمیم میگیره فهمیدی؟
نگرانی و عذاب وجدان مغزم رو از کار انداخته بود با صدای بلند داد زدم یونگجه باید تو رابطه ی ما دخالت کنه این بین من و بم بمه
دستمو دراز کردم و بازوشو محکم گرفتم میخواستم کنارش بزنم و بم بم رو ببینه و اونم با تمام زورش تقلا میکرد و داد میزد
_ولم کن حرومزاده امکان نداره بذارم ببینیش تو لیاقتش رو نداری
دندونام رو روی هم فشردم الان به شنیدن حقیقت کوفتی نیاز نداشتم خواستم یونگجه رو کنار بکشم تا بتونم از کنارش رد شم که با دیدن بم بم سرجام خشکم زد
دستام دور بازوی یونگجه خشک شد و تمام تمرکزم روی بم بم موند سرتا پاش رو رو از نظر گذروندم موهای نرمش بهم ریخته و لباساش خاکی بود به نظر مشکلی نداشت نفس راحتی کشیدم اما ثانیه ی بعد با دیدن خونی که روی پاش خشک شده بود نفسم برید و مردمک چشمام گشاد شد
YOU ARE READING
A Bitch
Romanceکاپل: یوگبم ژانر: رمنس.درام.اسمات.ددی کینک ######################## _پرنسس؟ _اوهوم تو پرنسس منی خوشت نمیاد _خ-خوشم می-یاد ######################## این فیک دارای صحنه های اسمات زیادی هستش پس اگه به این ژانر علاقه مند نیستید بهتره این فیک رو نخونید ❤❤...