part 29

1.5K 255 85
                                    

شخص سوم 💟

یوگیوم بعد از یه ربع با غذا های بسته بندی شده برگشت و سوار ماشین شد بم بم با حس حضور یوگیوم داخل ماشین فورا سرشو که به شیشه تکیه داده بود بلند کرد و راست نشست

یوگیوم غذا هارو روی صندلی عقب گذاشت و سمت خونه روند

چند لحظه بعد به خونه رسیدن از ماشین پیاده و وارد خونه شدن

یوگیوم غذاهارو روی کانتر اشپزخونه گذاشت و جعبه ی کمک های اولیه رو از توی یکی از کابینت ها برداشت و سمت بم بم که سرگردون وسط پذیرایی وایستاده بود رفت و روی کاناپه نشوندش و خودش جلوش روی زمین زانو زد

جعبه رو باز کرد و از توش چیزایی که میخواست رو برداشت یه مقدار پماد روی انگشت شصتش خالی کرد و اروم روی زخم گوشه ی لبش کشید که باعث شد صورت بم بم از درد جمع بشه و هیسی بکشه

_درد میکنه عزیزم؟ دردت به جونم ببخشید یکم تحمل کن زود تموم اش میکنم

اعصاب یوگیوم حسابی بهم ریخته بود باورش نمیشد خودش اینکارو با بیبی ظریف اش کرده یاد اون روزی افتاده بود که بم بم همینطوری زخمی بود و یوگیوم اونو به خونش اورده بود تا درمانش کنه

اون موقع با خودش فکر میکرد کی میتونه به همچین موجود معصوم و ظریفی اسیب بزنه ولی حالا خودش بهش اسیب زده بود اخه چجوری با خودش فکر کرده بود بیبی معصومش بهش خیانت کرده؟

قلبش تند تند میزد متوجه شد که مدت زیادیه به صورت بم بم خیره شده پس سریع نگاهشو گرفت کرم رو برداشت و یکم روی انگشت اشاره و وسطش خالی کرد خودشو بیشتر سمت بم بم کشید و اول جای کبودی روی گونه اش رو بوسید و بعد کرم رو روش کشید و اروم ماساژ اش داد و بعد سمت گردنش رفت جای دستاش که روی گردن سفید و بوسیدنی بم بم مونده بود بهش دهن کجی میکرد

اروم به اونم کرم زد و ماساژش داد و با خودش فکر کرد

" کاش زودتر این کبودی ها از بین بردن "

این کبودی ها مثل اینه ی عذاب جلوی چشماش بودن و شکنجه اش میدادن

سرشو تکون داد تا یکم ازین افکار رو از بین ببره و لبخندی زد و ضربه ی ارومی روی بازوی سمت راست بم بم زد

_خب بزن بریم غذا

اما با اخی که بم بم گفت و جمع شدن صورتش با تعجب بهش نگاه کرد و بعد دستشو جلو برد و استین  بم بم رو بالا زد و با چیزی که دید اخماش توی هم رفت

بخش بزرگی از بازوش کبود و رنگ بنفش  اش رو به سیاه رفته و یه قسمت هایی اش قرمز تیره بود و صحنه ی دلخراشی رو به وجود اورده بود

گیج شده بود مثل ادما ی مسخ شده با پشت دستش اروم بازوی بم رو نوازش کرد که باعث شد بم بم با ترس توی جاش تکون بخوره یوگیوم اب دهنشو قورت داد

A Bitch Donde viven las historias. Descúbrelo ahora