part 14

1.9K 293 91
                                    

بم بم خیلی ذوق زده بود و هرچیز ساده ایی که اطرافش براش جالب بود باورش نمیشد اومده سینما که فیلم ببینه

قبلا هروقت میخواست بره سینما پدرش بهش میگفت که سینما رفتن فقط پول هدر دادنه و اگه اینقد پول داره که برای سینما خرج کنه پس بهتره که پولش رو به اون بده بعدش تمام پولی رو که بم بم داشت ازش میگرفت

با صدای یوگیوم که اسمشو صداش میزد به خودش اومد یوگیوم مشکوک بهش نگاه کرد

_به چی فکر میکردی چندبار صدات زدم

_ببخشید ددی حواسم نبود

_پرسیدم به چی فکر میکردی؟

_هیچی....فقط اینکه خوشحالم اومدم سینما

_دیگه به چی فکر میکردی توی چشمات چیزای دیگه ایی هم هست

بم بم شوکه شد ددی اش میتونست ذهنش رو بخونه؟این خیلی بده که اصلا نمیتونه به ددی اش دروغ بگه سرشو پایین انداختم

_داشتم به این فکر میکردم که قبلا اجازه نداشتم بیام سینما و خیلی حس بدی بود

یوگیوم لبخندی زد و پاپ کرن رو توی بغل بم بم گذاشت

_دیگه لازم نیست به این چیزا فکر کنی مهم الانه که با منی و میتونی هرکاری دلت میخواد بکنی و یه چیز دیگه وقتی ازت چیزی میپرسم سعی نکن جوابو بپیچونی یا بهم دروغ بگی چون من میفهمم بعدش تنبیه میشی

بم بم سرشو تکون داد

_ببخشید ددی

یوگیوم موهاشو بهم ریخت و مچ دستش رو گرفت و دنبال خودش کشید

_اشکالی نداره بیبی بزن بریم الان فیلم شروع میشه

بم بم لبخند زد و دوباره قلبش تند تند زد وقتی وارد سالن سینما شدن بم بم با شگفتی به اطرافش نگاه کرد

چیزی که توجه اش رو جلب کرد این بود که اونجا شبیه سینماهایی که توی فیلما دیده بود نبود وقتی روی صندلی هاشون که به شدت راحت و نرم  بود نشستن بم بم سمت یوگیوم چرخید و وقتی دید به اون نگاه نمیکنه با انگشت اشاره اش روی شونه ی یوگیوم زد

_ددی؟

یوگیوم سمت اش برگشت و توجه اش رو به اون داد

_جونم

بم بم به اطرافش اشاره کرد

_اینجا شبیه سینما هایی نیست که توی تلوزیون دیدم

_اخه اینجا بخش وی ای پی ه میخواستی تو بخش عادی فیلم ببینی؟اینجا بهتره اونجا صندلی هاش زیاد راحت نیست

_نه نه خوبه فقط برام سوال پیش اومد

یوگیوم بهش لبخند زد

_دفعه ی بعد اگه دلت خواست توی بخش عادی فیلم میبینیم

بم بم هم لبخندی زد و یا پاپ کرن توی دهنش گذاشت

A Bitch Where stories live. Discover now