با درد وحشتناکی چشماش رو باز کرد صبح شده بود دوباره با دیدن موهاش روی زمین اشک توی چشماش جمع شد اینکه حتی با وجود بیهوش شدنش پدر و مادرش حداقل از روی زمین بلندش نکردن براش چیز عجیبی نبود اون میدونست که هیچ ارزشی ندارهبه سختی از جاش بلند شد و خودشو به اتاقش رسوند داخل اینه ی شکسته ی اتاقش به خودش نگاه کرد و با دیدن صورتش به خاطر وسواسش حالت تهوع گرفت و کتاب هایی که دیروز روی زمین افتاده بودن کمکی به ماجرا نمیکرد
میخواست حداقل بره حموم تا خون هارو از صورتش پاک کنه ولی اینجوری نبود که هروقت دلش میخواد بتونه بره حموم اون فقط دوبار درهفته میتونست بره حموم و امروز یکی از اون روزا نبود
نفس عمیقی کشید تا اون حالت تهوع رو از بین ببره و به سختی لباساش رو عوض کرد باید میرفت دانشگاه تنها امیدش برای اینده اش فقط دانشگاه بود و نمیتونست بیخیال بشه
..........
بالاخره به دانشگاه رسید لنگ میزد و درد بدنش امونش رو بریده بود سرشو پایین انداخته بود و کلاه هودی اش رو اونقدر پایین کشیده بود که هیچ جای صورتش مشخص نباشه و ارزو میکرد که امروز نامرئی باشه و هیچ کس متوجه ی حضورش نشه اما با دستی که روی شونه اش قرار گرفت تمام امیداش به باد رفت و از درد خودشو عقب کشید
_چه خبرا بمی؟
یوگیوم گفت اما با عقب کشیدن بم بم دوباره اخماش توی هم رفت
_باز چی شده؟کی دوباره تهدید ات کرده که دور من نباشی و توهم به راحتی قبول کردی
بم بم که میتونست لحن دلخور یوگیوم رو حس کنه سریع سرشو بلند کرد
_نه اینطور نیست فقط....
وقتی بم بم سرشو بلند کرد لباش معلوم شد و یوگیوم با دیدن زخم گوشه ی لبش اخماش بیشتر توی هم رفت و توی حرفش پرید
_لبات چرا زخمی شده؟
دستشو سمت کلاه هودی برد و خواست عقبش بزنه اما بم بم فورا دستشو گرفت
_لطفا...اینجا نه
یوگیوم نفسشو حرصی بیرون داد و بم بم رو دنبال خودش به سمت پشت بوم کشوند
بم بم به خاطر قدمای بلند یوگیوم مجبور بود تقریبا بدوه دردش بیشتر شده بود و وقتی به پشت بوم رسیدن و یوگیوم دستشو ول کرد نفسشو لرزون بیرون داد یوگیوم فورا جلوش وایستاد و دستشو روی کلاه هودی گذاشت
_بذار ببینمت
و بعد کلاه رو از روی سرش برداشت و با چیزی که دید شوکه شد تمام صورت بم بم زخم شده بود یکی از پلکاش ورم کرده بود و رنگش به کبودی میزد یه بریدگی بزرگ روی پیشونی اش بود کنار لبش یه زخم بزرگ بود حتی یه قسمت از پوستش هم سالم نبود و بدتر ازون موهای قهوه ایی و خوشگلش تیکه تیکه کوتاه شده بود
YOU ARE READING
A Bitch
Romanceکاپل: یوگبم ژانر: رمنس.درام.اسمات.ددی کینک ######################## _پرنسس؟ _اوهوم تو پرنسس منی خوشت نمیاد _خ-خوشم می-یاد ######################## این فیک دارای صحنه های اسمات زیادی هستش پس اگه به این ژانر علاقه مند نیستید بهتره این فیک رو نخونید ❤❤...