𝒑𝒂𝒓𝒕 20

1.6K 325 129
                                    

با دیدن جونگ‌کوکی که توی خودش جمع شده بود لعنتی به خودش فرستاد

آخه چجوری تونست فراموش کنه جفتش از داد میترسه

با سرعت خودش رو به جونگ‌کوک رسوند. کنارش روی زمین نشست و جونگ‌کوکی که دستاش روی گوشاش بود و هق هق می‌کرد رو به سمت خودش کشوند

+جونگ‌کوکی، کوکیه من .... من-من معذرت میخوام... خیلی معذرت میخوام نباید داد میزدم

با یه دستش سر جونگ‌کوک رو نوازش می‌کرد و با دست دیگش کمرش رو، بعد از چند لحظه شروع کرد به زمزمه کردن تمامی جملات و کلماتی که برای معذرت خواهی به کار میرن کنار گوشش

چند دقیقه‌ای گذشت و جونگ‌کوکی که بی صدا و بدون گریه کردن فقط تو آغوش جفتش از ترس میلرزید تصمیم گرفت سکوت رو بشکنه

_خستت کردم نه؟! میخوای بری مگه نه؟! از دستم خسته شدی که سرم داد زدی...

با هجوم دوباره بغض به گلوش حرفش نصفه موند و با چنگ زدن به پیرهن تهیونگ به اشکاش اجازه باریدن داد

تهیونگ جونگ‌کوک رو از خودش فاصله داد و صورتش رو با دستاش قاب گرفت

+دیگه هیچوقت این حرفت رو نزن،دیگه حتی بهش فکر هم نکن،جونگ‌کوک تو همه چیز منی، تنها کسی که من کنارش خود واقعیمم نه کسی که به بقیه نشونش میدم، تو جفت منی... من هیچوقت ازت خسته نمیشم

جونگ‌کوک که کمی آروم تر شده بود به فکر حرفای جیمین افتاد

<فلش بک:زنگ تفریح دوم مدرسه>

JM. ⁩!چی؟ شما هم رو بوسیدین⁦⁦

جیمین با داد پرسید که جونگ‌کوک سریع دستش رو روی دهنش گذاشت و با یه لبخند احمقانه به کسایی که بخاطر داد جیمین داشتن بهشون نگاه میکردن نگاه کرد و جیمین رو به سمت خلوت تر حیاط کشوند

_چته دیوونه چرا داد میزنی...

JM. جواب من رو بده شما هم رو بوسیدین؟

جوری ذوق‌زده پرسید که چشماش برق زد

_آره یعنی نه... خب فقط لباش رو لبام بود بدون هیچ حرکتی یعنی من اونقدر شک بودم که هیچکاری نتونستن بکنم بعدش هم از اتاق بیرونش کردم و تا صبح که برا صبحانه اومدم بیرون اصلا ندیدمش فقط سر هر وعده برام غذا میزاشت پشت در و میرفت که بتونم بر دارم

بعد تموم شد حرفش با یه پس گردنی از جیمین مواجه شد و با بهت بهش نگاه کرد

_الان دقیقا واسه چی زدیم؟!

JM. چون خلی... پسر من خودم رو بکشم هم یونگی حاضر نیست برام غذا بزاره پشت در تازه بعدش هم بره اونوقت تو بعد اون همه مسخره بازی که در آوردی آلفای مغروری مثل تهیونگ که هم سلطنتی هم گرگ سیاه برات این کارارو کرده اونوقت تو هنوز میگی شک داری که دوست داره یا نه؟خلی مگه نه؟

°Endless love ~ عشق بی‌پایان°Where stories live. Discover now