𝒑𝒂𝒓𝒕 36

1K 211 55
                                    

بوی دریا و ساحل به قدری قوی بود که از توی حیاط هم اون رایحه احساس می‌شد؛ دنیای بتاها به قدری عجیب بود که تهیونگ گاها آرزو می‌کرد به جای آلفا بتا بود، اونا تا 10 سالگی که رایحشون رو از دست میدن جفتشون رو پیدا میکنن ولی اجازه جفت‌گیری ندارن چون نشانی نمایان نشده، کاملا اون روز که خواهرش با لباس خونی به خونه برگشت رو یادشه،خواهرش فقط 12 سالش بود و جونگهیون رو 7 سالگی پیدا کرده بود...
هر روزشون رو باهم می‌گذروندن،یادشه جونگهیون یک روز یه بچه کوچیک که دوسال از تهیونگ کوچیکتر بود و تازه حرف زدن یادگرفته بود رو همراه خودش آورده بود و از اون روز به بعد چندبار دیگه هم این اتفاق تکرار شد
اون موقع ها خیلی به جونگ‌کوک حسودی می‌کرد چون به محض ورودش به خونشون ته‌یئون بغلش می‌کرد و کلی باهاش بازی می‌کرد و تقریبا تهیونگ رو فراموش می‌کرد؛تو بچگی جونگ‌کوک دزد خواهرش بود و الان خواهرش دزد جونگ‌کوک.

تو وجودش هیچی جز نگرانی احساس نمی‌کرد،از اول هم تصمیم خواهرش برای اومدن به کره همین بود

<فلش بک>

TYN. بالاخره تشریف آوردین کیم تهیونگ

+نونای دردسر ساز ما بعد سالها برگشته و شروع طوفانی‌ای رو داشته؛ سنگ کردن افراد عمارت اصلی

TYN. از خود پدر مادرت هم خوشم نمیاد چه برسه به آدماشون همین که زندن باید از الهه نور تشکر کنن

+نونا، اونا فقط پدر و مادر من نیستن یک، دو اینکه محافظای اینجا دیگه آدما اونا نیستن آدمای منن چون رئیس پک منم

TYN. حالا هرچی... میدونی که کشته مرده چشم ابروی زشت تو نیستم که این همه راه رو بیام اینجام

تهیونگ خندش رو خورد و سری به منزله ی تایید تکون داد و منتظر به خواهرش نگاه کرد تا هدفش رو برای برگشت بفهمه

TYN.بخاطر جفت تو اومدم

به زبون آوردن هرچیزی که مربوط به جفتش باشه توسط خانوادش باعث عصبانیتش میشد

با اخم غلیظی که یک لحظه باعث ترس ته‌یئون شد دندون های نیشش رو به خواهرش نشون داد

TYN. هی، آروم باش... نمیخوام بهش صدمه بزنم. شرط میبندم تو نمیدونی اون کیه

تهیونگ متوجه حرفای خواهرش نمیشد ولی هنوز هم دلشوره بدی داشت، می‌ترسید خواهرش بخواد با مادرش همدستی کنه و جفتش رو به دولت تحویل بدن،فقط درصورتی که تهیونگ جونگ‌کوک رو مارک کرده باشه دیگه دلیلی برای ترس نداره اما حالا که جونگ‌کوک راضی به مارک نمیشه هنوز هم ترسیدن از ازدست دادن جفتش بزرگترین ترسش بود

TYN. اینجا جای مناسبی برای صحبت کردن نیست،بهتره بریم تو جنگل صحبت کنیم

+همینجا بگو دیگه نونا، باید زودتر برگردم خونه

°Endless love ~ عشق بی‌پایان°Where stories live. Discover now