_ته.... به نظرت دستش چیه؟!
+هومممم...بتاعه
جونگکوک هومی گفت و سرش رو روی شونه تهیونگ گذاشت و تهیونگ هم بوسه آرومی روی سرش کاشت...
همه منتظر بودن آلفا هم دسته هم پک سلنه رو مشخص کنه
JGN. همونطور که همتون میدونید سلنه از دنیای دیگهای تبعید شده و به درخواست خودشون ما وارد جزئیات نمیشیم.... سلنه بیست و دو سال سن داره و جزو دسته... بتاها میباشن
_تهیونگشی... چه هوشی دارید شما جناب
جونگکوک به شوخی گفت و با نگاهی که عشق ازش به طرز باور نکردیای مشهود بود به تهیونگ چشم دوخت
+اولا اینکه میدونی از قدرت آینده نگریم استفاده کردم پس مسخره نکن بچه...دوما ،اینطوری نگام کنی قول نمیدم همینجا-
جونگکوک انگشت اشارش رو روی لب های تهیونگ گذاشت اجازه نداد حرفش رو ادامه بده....
_میدونستی جدیدا خیلی بی پرده حرف میزنی؟! شیطونه میگه دیگه باهات حرف نزنم...
+به شیطونه بگو ساکتشه تا از زمین و زمان محوش نکردم... عوضی پیشنهاد میده با من حرف نزنی؟!
کوک تک خندی کرد به ادامه حرفای پدرش گوش داد
JGN. به همین دلیل خود سلنه انتخاب میکنه که تو کدوم پک زندگی کنه...
_تو متوجه شدی به چه دلیلی؟!
+منم داشتم با تو حرف میزدم پس نه
_پس انقدر حرف نزن بزار ببینم چی میگه
"نیاز به یه ادب کلی داره این بچه"
تهیونگ توی ذهنش گفت و به کل فراموش کرد که کوک قدرت ذهن خوانی داره...
_بچه عمته ته...
+خودت میگی ذهن بقیه رو نخون بعد خودت ذهن منو میخونی؟!
_تو بقیه نیستی....
از اونجایی که سلنه میخواست پکش رو انتخاب کنه تهیونگ رو به عنوان رئیس پک دارک صدا زدن تا کنار پدر کوک یعنی رئیس پک ماه بایسته به همین دلیل تهیونگ این بحث رو موکول کرد به تایم دیگهای
SLN.من چیزی از تفاوت این پک ها نمیدونم اما احساس میکنم موندن تو پک ماه برام راحت تره... چون هم لونا اینجا میتونن کمکم کنن هم،هم....همین
سلنه حرفش رو خورد و تصمیمش رو برای تمامی افراد اونجا اعلام کرد....
قبل از شروع صحبت جانگبین در به طرز وحشتناکی باز شد و گروهی از ساحره ها وارد عمارت شدن...تمامی آلفاها برای حفاظت از بقیه اعضای پک حصاری جلوشون درست کردن که نفرات اول اون دیوار انسانی گرگ های سیاه بودن.... تهیونگ جلوتر از همه ایستاده بود و گارد حمله گرفته بود...
DU LIEST GERADE
°Endless love ~ عشق بیپایان°
Werwolf{عشق بیپایان} این داستان یک پارت اسمات بیشتر نداره اگر دنبال اسماتی فکر نکنم مطابق سلیقت باشه:) ¦_______________________________¦ ×جونگکوکی که فکر میکرد یه آلفا میشه اما امگا شد حالا که امگاس دلش میخواد مثل یه گرگ سفید عادی زندگی کنه اما از هیچی...