آقا من سگ گرفتم بعد بچم الان 25 روزشه و هنوز شیر میخوره و جای دستشوییش رو بلد نیست برای همین من یذره سرم شلوغه ولی بازم سعی میکنم شبا که بیدار میمونم بنویسم 🙌🏻بازم بابت تاخیر معذرت میخوام 🙏🏻🙂♥️
<----------------------------------------->ضربان قلبش بالا رفته بود و تهیونگ اینو از روی دستگاه هایی که به جفتش وصل بود راحت فهمید.
_چیزه...تهیونگشی
_من باید یچیزی بهتون بگمقلب تهیونگ چندتا ضربان رو جا انداخت چون میترسید که جفتش بهش بگه که نمیخوادش بهش بگه که گی نیست و دلش میخواد که یه جفت معمولی داشته باشه
_تهیونگشی.... من..... نمیدونم چجوری بهتون بگم
+نمیخوای من جفتت باشم،میخوای نشان رو برداریم، چون گی نیستی درسته؟!
تهیونگ حرفش رو قطع کرد و با استرس گفت
_نه! اولا من گیم و خدا خدا میکردم که جفتم مرد باشه مجبور نباشم بدبختی برداشتن نشان رو به جون بخرم دوما من هیچ مشکلی با جفت شما بودن ندارم سوما....
سکوت کرد،خجالت میکشید حرفش رو بزنه چون اون هیچ وقت توی زندگیش احساساتش رو بیان نکرده بود
+سوما؟!
تهیونگ سوالی نگاش کرد
_هیچی مهم نیست
+پس چی شده چی میخوای بهم بگی
با نگرانی نگاهش میکرد و سعی میکرد صداش نلرزه ولی موفق نبود
_من... من اختلال وابستگی دارم
با چشمای اشکی لبخند زد که از همه چیز برای تهیونگ دردناکتر بود
_پس ازتون خواهش میکنم اگر قراره یک هزارم درصد هم من رو ول کنید یا بخاطر هر دلیلی باهام بد رفتار کنید لطفا برید... برید و دیگه نیاین برید و نشان رو بردارید و کلا من رو فراموش کنید...
گفتن این حرفا برای جونگکوک 19 ساله که بعد از یک سال و نیم وجود جفتش رو کنارش حس کرده به اندازهای سخت بود که نتونست تحمل کنه و زد زیر گریه.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید بتونه گریش رو کنترل ولی فایدهای نداشت پس ترجیح داد بعد از کشیدن یه نفس عمیق حرفش رو ادامه بده_همه دنیا میدونن که شما گی نیستین و حتی توی این یک سال و نیم دوست دختر داشتین...
تلخندی زد و ادامه داد
_بنابراین اگر ذرهای احساس میکنید ممکنه بعدا از بودن با من پشیمونشید برید
با دستایی که میلرزید به در اشاره کرد و گذاشت اشکاش صورتش رو خیس کنه
تهیونگ انقدر شوکه شده بود که حتی قدرت حرف زدن رو هم نداشت...
اون اختلال وابستگی داشت و با این حال فکر میکرد جفتش نمیخوادش
ESTÁS LEYENDO
°Endless love ~ عشق بیپایان°
Hombres Lobo{عشق بیپایان} این داستان یک پارت اسمات بیشتر نداره اگر دنبال اسماتی فکر نکنم مطابق سلیقت باشه:) ¦_______________________________¦ ×جونگکوکی که فکر میکرد یه آلفا میشه اما امگا شد حالا که امگاس دلش میخواد مثل یه گرگ سفید عادی زندگی کنه اما از هیچی...