تولدت مبارک یوهوووو^^
امیدوارم امسال برات شاد و پر از اتفاقای خوب باشه(๑•ᴗ•๑)♡ و همین طور پر از کامنت ><I PROMISE YOU
- هی! شنیدم یکی قراره اینجا اسباب کشی کنه.
این حرف جونگین به پسرداییش که سرگرم چک کردن برگه های داخل تخته شاسیش بود و حتی وقت سر بالا اوردن نداشت، بود... چانیول سرش رو تکون داد و به صفحه ی بعدی رفت...
- می دونم یکم سخته. اما میشه یکم بی سر و صدا تر باشه؟
- منم مطمئن نیستم. کامیونش خیلی سر و صدا داره.
- خیلیم وسایل داره.
جونگین حرف چانیول رو کامل کرد و به دو مردی که جعبه های بزرگی رو که از کامیون خارج می کردن، نگاه کرد... خیابون توسط ست مبلمان، آباژور، یه قفسه ی آنتیک، ساعت پاندولی و پیانوی مجللی که جونگین حدس زد اندازه ی اجداد بزرگش قدمت داشته باشه اشغال شده بود...
- حالا همه ی این وسایل توی خونش جا میشه؟
- آره. دو تا واحد اجاره کرده.
چانیول پوزخند زد... چشماش شبیه اسکناس های دلار شده بودن...
- حتما باید خیلی پولدار باشه! و می دونی این یعنی چی؟
جونگین خرناس کشید:
- چی؟
- پول بیشتر!
- هاه... نمی دونستم آپارتمانت اجاره ی دو واحد هم زمان رو هم پیشنهاد می ده.
با دستاش عدد دو رو نشون داد و چشماش رو چرخوند:
- اینجا واقعا هتله یا چی؟
- دو واحد یک جا داشتن فقط برای افراد سرآمده، جونگین...
چانیول دراماتیک وار ابروهاش رو بالا برد:
- از این قضیه خبر نداشتی چون جزئی از اونا نیستی... جزئی از ما، در واقع.
- ازت متنفرم
جونگین زیر لب فحشی داد و پوزخند چانیول عمیق تر شد...
- خب پس این مستاجرت کیه؟
- هوممم... هنوز اسم واقعیش رو نمی دونم... اما اینجا اینو نوشته.
چانیول به بالای کاغذ بلند توی دستاش اشاره کرد و چشمای جونگین برای دید بهتر لوچ شدن...
- رئیس.
پسر بلند تر، بلند نوشته رو خوند.
جونگین مکثی کرد.
- وایسا.
چرا حس می کنم قبلا این اسمو شنیدم؟ الان مو به تنم سیخ میشه...- می شناسمش درسته؟
چانیول در تخته شاسیش رو بست و شونش رو بالا انداخت...
YOU ARE READING
[Completed] •⊱ I Promise You ⊰• (KaiSoo) Persian Translation
Fanfiction⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمهای I Promise You | بهت قول میدم کاپل: کایسو، چانبک ژانر: فلاف، رومنس، دراما نویسنده: ParkBaekkie مترجم: KittenHoney (@smilic_) خلاصه: کیونگسو پسر ۲۳ ساله ای که ناتوانی ذهنی داره و مثل بچه های هفت ساله...