⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅
فن فیکشن ترجمهای I Promise You | بهت قول میدم
کاپل: کایسو، چانبک
ژانر: فلاف، رومنس، دراما
نویسنده: ParkBaekkie
مترجم: KittenHoney (@smilic_)
خلاصه:
کیونگسو پسر ۲۳ ساله ای که ناتوانی ذهنی داره و مثل بچه های هفت ساله...
بوی سیگار و مشروب کل اتاق رو در برگرفته بود و همزمان هوای اونجا با خنده های بلند و صدای بهم خوردن بطری های مشروب و سکه پر شده بود... افراد بکهیون توی تاریکی ایستاده بودن و با احترام کارشون رو انجام می دادن که بکهیون وارد اتاق شد... وقتی با محافظ های شخصیش پا به داخل گذاشت؛ زیردست هاش از جلوی راهش کنار رفتن تا روی صندلیش بشینه... سکوتی اونجا رو فرا گرفت... بکهیون با اشاره ی دستش بهشون اشاره کرد که می تونن سرشون رو از تعظیم بالا بیارن...
- خوب تحت فشارش گذاشتین؟
- بله رئیس.
بکهیون پاهاش رو روی هم انداخت و وقتی کیف سامسونت آلومینیومی که توش چند میلیون پول قرار داشت جلوش گذاشته و درش باز شد، تکیهش رو به صندلیش داد... پول ها رو بررسی کرد و راضی سرش رو تکون داد و به زیر دستاش گفت که تنهاش بگذارن...
- بیاین یه دور بازی کنیم رئیس. خیلی وقته بازی نکردیم.
- نظر خوبیه...
سرش رو با پوکر بازی کردن با زیر دستاش گرم کرد تا کمی زمان بکشه... به هر حال دلش برای بازی کردن توی همچین جاهایی تنگ شده بود... کارت های توی دستش بهش حس آشنایی می دادن؛ پس با دیدن پنج کارت قرمزی که توی چنگش بود، اجازه داد پوزخندی از لای لب هاش فرار کنه...
تا نوبتش شد یک دفعه گوشیش زنگ خورد... چشم های زیادی بهش دوخته شده بودن و منتظر بودن تا شاید موبایلش رو برداره و جواب تماسش رو بده...
در هر صورت نادیدهش گرفت... شاید احتمالا بازم همون پفیوز احمق رو مخ زنگ زده...
- استریت فلاش.
Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
اعلام کرد و همزمان یکی از زیر دستاش نزدیکش شد و سریع توی گوشش زمزمه کرد...