بالاخره به این پارت رسیدیم*-* کل این قسمت حاوی از اون بازی ها! هستش و اگه سنتون به اینجور بازی ها نرسیده یا کلا با بازی کردن مشکل دارین لطفا این پارت رو رد کنید ^•-•^
I PROMISE YOU
کیونگسو به خاطر لبهایی که روی پیشونیش قرار داشتن، از خواب پرید... به جونگینی که با لبخند بالای سرش قرار داشت و مستقیم به چشماش نگاه می کرد، نگاه اجمالی انداخت و خرخری کرد...
- حالت چطوره؟
- بهترم
پسر چشم درشت زیر لب گفت:
- چون جونگین اینجاست!
تب ش رفته. جونگین با دستش دمای بدن کیونگسو رو چک کرد و به خودش گفت. حتما بکهیون خیلی خوب ازش مراقبت کرده بود. چانیول هم همین طور... بهش پیشنهاد داده بود که از کیونگسوی مریض مواظبت کنه...
یادش اومد که باید برای هر دوشون صبحونه آماده کنه و بهتره که مقداری سبزی خوردن برای خودشون بیاره.
بوسه ی سبکی به لب کیونگسو زد و سریع خودش رو عقب کشید... کیونگسو آرنجش رو کشید... جونگین که گیج شده بود، سرش رو کج کرد و پرسید:
- چی شده؟
- ک-کجا داره میره جونگین؟
چشمای کیونگسو از ترس این که جونگین ممکنه همین الان تنهاش بذاره، می لرزیدن...
- نـ-نرو. همین جا بمون جونگین
حرفش جونگین رو به خنده انداخت...
- جایی قرار نیست برم عزیزم... فقط می خوام یه سر به آشپزخونه بزنم.
کیونگسو مُصِر سرش رو تکون داد و محکم بازوی جونگین رو بغل کرد و سعی کرد جونگین رو سمت خودش بکشه... جونگین کنارش دراز کشید و وقتی که سرش محکم به بالش برخورد کرد، قهقهه زد. کیونگسو با پاش کمر جونگین رو اسیر کرد و فرصت فرار رو ازش گرفت...
جونگین به سقف نگاه کرد و با لبخند عریضی که داشت پرسید:
- خب؟ الان که چی؟
کیونگسو سرش رو سمت جونگین چرخوند و خندید... دوست پسرش رو بغل کرد و سرش رو روی سینش گذاشت... وقتایی که کیونگسو اینطوری می شد، برای جونگین مثل روز روشن بود که کیونگسو می خواد تمام روز رو در بغلش بگذرونه و این به معنی بود که نه می تونست سر کارش بره نه دانشگاه؛ یا حتی کار دیگه ای انجام بده...
- جونگین توی تله گیر افتاده!
- اوه، اینجوری نباش کیونگسو.
جونگین زیر لب گفت و تلاش کرد که بلند شه اما تلاشش بی نتیجه موند... کیونگسو سرش رو به نشونه ی مخالفت تکون داد و لباس جونگین رو بو کرد...
ESTÁS LEYENDO
[Completed] •⊱ I Promise You ⊰• (KaiSoo) Persian Translation
Fanfic⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمهای I Promise You | بهت قول میدم کاپل: کایسو، چانبک ژانر: فلاف، رومنس، دراما نویسنده: ParkBaekkie مترجم: KittenHoney (@smilic_) خلاصه: کیونگسو پسر ۲۳ ساله ای که ناتوانی ذهنی داره و مثل بچه های هفت ساله...