𝙲𝚑𝚊𝚙𝚝𝚎𝚛 24

6.2K 771 183
                                    

Writer pov's:

از پله ها بالا رفت و با دیدن جیمین که از اتاق تهیونگ خارج می‌شد و قهقه میزد خیره شد و یه تای ابروش و بالا انداخت..

جیمین با دیدن جونگ‌کوک لبخندی زد و گفت:

÷سلام..

جونگ‌کوک سری تکون داد و گفت:

_سلام..خبریه؟

به اتاق تهیونگ اشاره کرد و جیمین لب گزید و با صدایی که از اثر خنده میلرزید گفت:

÷اه..خب..میدونی..فک کنم خودت بری و ببینی بهتر باشه!

بعد حرفش پا تند کرد و با سرعت به سمت اتاق یونگی رفت..!

جونگ‌کوک اخم کوچیکی کرد و آروم در اتاق رو باز کرد و با کپه مو بلوند مواجه شد که با بالا تنه لختش درحال پوشیدن هودی سفید رنگه..

نفس برید و بزاق دهنش و قورت داد و نزدیک تر شد که صدای تهیونگ توجهش و جلب کرد:

+جیمینی..اوه این..کمکم کن بپوشمش.!

سر تهیونگ بخاطر اینکه تا نصفه زیر هودی بود.. چیزی نمی‌دید و صداش خفه بود و جونگ‌کوک لبخند کوچیکی زد و نزدیک پسر شد و دو طرف هودی رو گرفت و پایین کشید!

تهیونگ نفس عمیقی کشید و سرش و به طرفین تکون داد و موهای لختش و بهم ریخت و گفت:

+حالا خوبه..مرسی جیمی...اوه..!

با دیدن جونگ‌کوک لب گزید و نگاهش و دزدید و بزاق دهنشو قورت داد..!

جونگ‌کوک با شگفتی به پسر مو بلوند خیره شد..! سرخی گونه های پسر رو میدید و مژه های پرپشتش رو گونه هاش سایه انداخته بودن و اون و خواستنی تر میکردن!

خم شد و بوسه ای رو گونه پسر گذاشت و گفت:

_چرا نگاهتو میدزدی؟

تهیونگ لب گزید و نگاهش و به جونگ‌کوک داد و دستش و بالا آورد و دستی به موهاش کشید و گفت:

+آخه..آخه..این خب..

جونگ‌کوک لبخندی زد و بوسه ای رو موهای خوشبوی پسر گذاشت و گفت:

_خیلی جذاب‌تر و زیباتر شدی!

تهیونگ با چشمای براقش گفت:

+و..واقعا؟

جونگ‌کوک سری تکون داد و نزدیکتر شد و دستاش و دور کمر پسر حلقه کرد و لباش و به لبای صورتی و براق پسر وصل کرد!

لیسی به لبای شیرینش که مزه بالم لب توت میداد..زد و لبای پسر رو دندون کشید و مک عمیقی به لباش زد!

دستای تهیونگ‌ بالا اومدن و دور گردن مرد حلقه شدن و متقابلا لب جونگ‌کوک رو مکید!

لباشون به نوبت روی هم می‌رقصید و جونگ‌کوک چنگی یه کمر پسر زد که ناله تهیونگ تو دهنش خفه شد!

𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐁𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞|✔︎Where stories live. Discover now