𝙰𝚏𝚝𝚎𝚛 𝚂𝚝𝚘𝚛𝚢

6.1K 670 179
                                    

Writer pov's:

عروسک تدیش و بغل کرد و با ذوق جلوی آینه وایساد و خودش و تو آینه دید..!

با ذوق به لباسش که یه لباس راحتی بود و شامل یه شرتک و بلوز دکمه داری که روش طرح قلب داشت خیره شد..!

اون لباس ست و جونگ‌کوک براش گرفته بود و با اینکه آستین هاش یکم براش بزرگ و گشاد بود امه خیلی دوسش داشت

اون لباس ست و جونگ‌کوک براش گرفته بود و با اینکه آستین هاش یکم براش بزرگ و گشاد بود امه خیلی دوسش داشت

Ups! Tento obrázek porušuje naše pokyny k obsahu. Před publikováním ho, prosím, buď odstraň, nebo nahraď jiným.

+تدی ژونمممم بلیمممم پیش سوکی هیونگی و جونگیییی

به تندی از پله های عمارت پایین اومد و جونگ‌کوک و هوسوک رو دید که پشت کانتر رو صندلی نشسته بودن و حرف میزدن و یونگی هم با کاسه بستنی ای که توی دستش بود تو بحثشون شرکت میکرد..

نگاه براقش و چرخوند و با دیدن بیونگ چان و جیمین که مشغول بازی دومینو بودن و میخندیدن چشماش برقی زد و به سمت جیمین رفت..

خودش و رو پشت جیمین انداخت و دستاش و دور گردن جیمین حلقه کرد و گفت:

+مینییییییی

جیمین خندید و بوسه ای رو گونه تهیونگ گذاشت و گفت:

÷جونم

+ته ته بوش

ته ته با لبای غنچه شده اش گفت که باعث خنده بیونگ چان و جیمین شد

جیمین بار دیگه لپ تپل برادرش و بوسید و گفت:

÷نمیشه گاز بگیرم؟

ته ته از جیمین جدا شد و اخم بامزه ای کرد و گفت:

+نوچ ته ته دلدش میاد دُناه داله

جیمین قهقه ای زد و گفت:

÷گناه داری هوم؟ من گناه ندارم انقد کیوت میشی؟

ته ته سرش و به طرفین تکون داد و لباش و جلو داد و گفت:

+ته ته که تیوت نیشت

جونگ‌کوک آهی کشید و همونطور که به ته ته زل زده بود گفت:

_راست میگه اصلا کیوت نیست

چشمای تهیونگ برقی زد و عروسک تدیش و رو کولش انداخت و پاورچین پاورچین به سمت جونگ‌کوک رفت و گفت:

+جونگیی

_جونم؟

جونگ‌کوک با لبخندش جواب داد و ته ته لبخند دندون نمایی زد و گفت:

𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐁𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞|✔︎Kde žijí příběhy. Začni objevovat