Writer pov's:
شب بود و جونگکوک هنوز خونه نیومده بود و ته ته حوصلش سر رفته بود و هوفی کشید که تار موهای بلندش جلو چشماش تکون خوردن و سرش و به طرفین تکون داد و موهاش و بهم ریخت و خودش و رو تخت انداخت و پاپیاش و تو دهنش گذاشت و با حرص شروع کرد به مکیدن!
صدای باز شدن در اتاقش توجهش و جلب کرد و با دیدن یونگی چشمی چرخوند و سرش و برگردوند و رو بالشت گذاشت..
یونگی نزدیک تر رفت و کنارش روی تخت نشست و موهاش و بهم ریخت و گفت:
^توت فرنگی؟
ته ته جوابی نداد و یونگی تکخندی کرد و جلوش خم شد و به چشمای درشت پسر خیره شد و گفت:
^توت فرنگی کوچولو؟
ته ته دستش و بالا آورد و رو صورت یونگی گذاشت و هولش داد و گفت:
+بولوووو
یونگی بوسه ای کف دست پسر گذاشت و گفت:
^هنوز از هیونگ ناراحتی کوچولو؟
ته ته سرش و به عنوان تایید تکون داد و چشماش و بست و گفت:
+پیشی بولو پلنش ته لالا تَلد!
یونگی تکخندی کرد و با شیطنت گفت:
^عاا خب الان جونگی میاد پس من برم تا ته ته بیدار نشه!
ته ته با شنیدن اسم جونگی به سرعت چشماش و باز کرد و رو تخت نشست و با چشمای درشت شده اش گفت:
+جونگی اومدههه؟
یونگی سرش و به طرفین تکون داد که ته ته هوفی کشید و با لبای آویزونش گفت:
+پیشیِ بد! هلولا پیشی لو میخوله! به ته ته دلوخ(دروغ) نگوووو!
یونگی لب گزید و گفت:
^ببخشید پرنس! اما جونگیت یه چند دقیقه دیگه میاد!
ته ته با چشمای لرزونش به یونگی خیره شد و گفت:
+دلوخ نیمیگی؟
یونگی نوچی کرد و گفت:
^دروغ نمیگم توت فرنگی! امروز چیکار کردی؟
تهیونگ لباش و تو دهنش کشید و لپاش و باد کرد و ثانیه ای بعد گفت:
+صوفی ملیض(مریض) چده بود دُکتُل (دکتر) ته ته خوفش تلد!
یونگی خندید و موهای ته ته رو نوازش کرد و گفت:
^افرین دکتر ته!
ته ته لبخند دندون نمایی زد و در باز شد و جونگکوک اومد تو که ته ته جیغی از روی خوشحالی کشید و به سمت جونگکوک دویید و خودش و تو بغلش انداخت!
جونگکوک لبخند کمرنگی زد و دستاش و دور بیبیش حلقه کرد و ته ته گفت:
+ته ته دلش بلای جونگی تنگ چده!
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐁𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞|✔︎
FanficLove by change عشق به طور اتفاقی 𖦹𖦹𖦹 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏_(𝒔𝒆𝒄𝒓𝒆𝒕) 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂- 𝒂𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏- 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 - 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇- 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒚 𝒌𝒊𝒏𝒌 - 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒑𝒂𝒄𝒆 - 𝒔𝒎𝒖𝒕 جئو...