Writer pov's:
یونگی به کمک الکس جونگکوکی که بی هوش بود و روی تخت خوابوند و نامجون با عصبانیت گفت:
~یونگ نمیتونم اینجا درمانش کنم!
یونگی هم با عصبانیت گفت:
^میگی چیکار کنم؟ نمیتونیم بریم بیمارستان!
~منم اینجا امکانات ندارم! اون..خون زیادی از دست داده!
یونگی چنگی به موهاش زد و هوفی کشید و گفت:
^هوپ.. هوپ چطور؟ حالش خوبه؟
نامجون سری تکون داد و گفت:
~آره تونستم گلوله رو از پاش خارج کنم! درد زیادی داشت بهش مسکن زدم تا آروم شه و بخوابه..ولی جونگکوک..اگه بیشتر منتظر بمونیم خون زیادی رو از دست میده و بافت های بدنش آسیب میبینه و احتمال..ز..زنده موندنش کمه!
یونگی نفس حبس شده اش و آزاد کرد و گفت:
^باید..باید با وکیل سوکجین حرف بزنم!
نامجون با کنجکاوی گفت:
~چه ربطی به اون داره؟ چه کاری ازش برمیاد؟
^داداشش تو اون بیمارستان کار میکنه شاید بتونم از طریق داداشش کوک و ببریم بیمارستان..!
نامجون سری تکون داد و گفت:
~اگه اینطوره پس زنگ بزن..!
یونگی گوشیش و از جیبش بیرون کشید و با یاا آوری تهیونگ با چشمای درشت شده گفت:
^تهیونگ..تهیونگ اون هنوز تو شوکه لطفا برو حالش و چک کن!
نامجون سری تکون داد و از اتاق خارج شد..!
:
:
:
:
:جین با نگرانی همراه با یونگی طول راهروی بیمارستان و قدم میزد و یونگی با زنگ خوردن گوشیش از فکر بیرون اومد و جواب داد:
^الو..
...
^خوبم خوبم
...
^باور کن! تو اتاق عمله!
...
^تهیونگ چی؟
...
^اوم باشه..!
...
^جیمین من توی باند لعنتیم انتظار نداری که مثل مردم عادی باشم!
...
^مینی؟
...
آهی کشید و دستی به صورتش کشید و ادامه داد:
^ببخشید بیب! بعدا حرف میزنیم..!
قطع کرد و همزمان شد با بیرون اومدن نامجون از اتاق عمل..
YOU ARE READING
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐁𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞|✔︎
FanfictionLove by change عشق به طور اتفاقی 𖦹𖦹𖦹 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏_(𝒔𝒆𝒄𝒓𝒆𝒕) 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂- 𝒂𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏- 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 - 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇- 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒚 𝒌𝒊𝒏𝒌 - 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒑𝒂𝒄𝒆 - 𝒔𝒎𝒖𝒕 جئو...