″Sometimes in the waves of change, we find our true direction.
the way that destined for us, like you!
You were my true fate and I will hug the destiny which I was running away from in my whole life...
I can feel the pain in my heart and the cold tears that running on my face... but it's ok... it's all okay, I'll endure them just because of you.
It's hard to say goodbye, It's painful to leave your hands alone but I have to do that for you!
Please don't forget how much I love you!...″″گاهی موج تغیرات باعث میشن راه و مسیر واقعی خودمون رو پیدا کنیم.
راهی که برامون مقدر شده، مثل تو!
تو سرنوشت حقیقی من بودی و من سرنوشت رو در آغوش خواهم کشید، سرنوشتی که در تمام زندگیم ازش فرار کردم...
میتونم درد داخل قلبم و حرکت اشک های سرد رو روی صورتم احساس کنم...اما اشکالی نداره... تمامش رو فقط بخاطر تو تحمل می کنم.
خدافظی سخته، ترک کردن دست هات دردناکه اما من محکوم به انجامشون هستم.
لطفا فراموش نکن که چه قدر دوست دارم...″
YOU ARE READING
𝙊𝙪𝙧 𝙃𝙚𝙖𝙧𝙩𝙨 𝙈𝙚𝙩 𝘿𝙚𝙨𝙩𝙞𝙣𝙮 𝙄𝙣 𝘼𝙪𝙩𝙪𝙢𝙣 🍁
FanfictionCouple : Taegyu𖤐˚. Genre : romance , angst , slice of life Writer : Polaris ⸙ ″زندگی کتابی کهنه با ورقهایی کاهی بیش نیست، داستانی مشخص که ما هیچ اختیاری برای انتخاب کردن نقشمون، زندگیمون و یا حتی پایانش نداریم... به این طرح از پیش تعیین شده میگ...