"Yoongi"
میلک شیکم رو خوردم. هنوز احساس می کردم که تهیونگ رونم رو فشار میده. جونگ کوک روبروم نشست و بهم خیره شد و گفت.
" یونگی روی گونه ات خامه ای شده!"
سعی کردم پاکش کنم.
"ستودنیه!"
گفت و سرم را بالا گرفت و گونه ام رو لیسید. دوباره سرخ شدم و اینکه تهیونگ رونم رو می فشرد کمکی بهم نمی کرد. جونگ کوک متوجه شد و پرسید.
"اوه، ته ته اذیتت میکنه؟"
من فقط بیشتر شبیه یه گوجه شدم. تهیونگ با پوزخند بهم خیره شد.
صورتم رو با دستام پوشوندم.
"ببخشید مرد جوون، اذیتت میکنن؟"
صدای زن رو شنیدم و سرم رو تکون دادم.
"خیلی خب، اگه باهات کاری کردن که دوست نداشتی، لطفاً بهم بگو، من می برمت خونه."
گفت و به سمت میز کنار ما رفت. ما -خودش و تهکوک- چند دقیقه صحبت کردیم. من گفتم.
"من باید برم خونه..."
"من تکالیف زیادی برای انجام دادن دارم."
تقریباً زمزمه کردم.
"باشه."
جونگ کوک گفت و ما کافه رو ترک کردیم.تهیونگ منو به خونه رسوند.
"میتونم باهات بیام؟"
ته پرسید.
"البته."
جواب دادم و سمت در خونه ام رفتیم... یعنی خونه بابام. در زدم و وقتی در رو باز کرد، بوی الکل به مشامم رسید.
"اون مرد کیه فاحشه کوچولو*؟"
بابا پرسید. تهیونگ به من نگاه کرد و توی نگاهش نگران بود.
"او...اون معلممه!"
با خجالت گفتم. پرسید.
"اوه، حالا زیر معلمت به فاک میری تا نمره های بهتری بگیری؟"
"من..."
بابا حرفم رو قطع کرد و من رو توی خونه کشید، قبل از اینکه در رو ببنده بهم سیلی زد.
"کافیه!"
صدای تهیونگ رو شنیدم.
________________♡︎___________________خیییییب، دارم جبران میکنم نبودم رو؟
همتون یکی یدونه بغل گربه ای بدید ببینم ฅ^•ﻌ•^ฅ

YOU ARE READING
"My 2 Teachers"
Short Storyᴄᴏᴜᴘʟᴇ ፧ TaeKookGi ─ ̶ ɢᴇɴʀᴇ ፧ Smut, Threesome, Romance, School Life یونگی دانش آموز جدید مدرسه است. بچه های توی مدرسه شروع میکنن به قلدری کردن براش، چون یونگی شخصیتی زنانه، معصوم و خجالتی داره. ولی چی میشه اگه یونگی توجه دوتا معلم، تو مدرسه رو جل...