"Part 13"

599 103 13
                                        

"Taehyung"

می ترسیدم که نقش های تئاتر موزیکال گریس را تغییر بدم. بچه های گروه نمایش داشتن وارد سالن می شدن.
"یون بچ کوچولو کجاست؟" 
صدای زنونه ای رو شنیدم.
'بیا آروم بمونیم...'
توی ذهنم به خودم گفتم.
"بسیار خوب، بیاید شرو..."
گفتم قبل از اینکه کسی حرفم رو قطع کنه.
  "میدونی مینکجاست؟"
یکی از  پسرا پرسید
"اون بهم پیام داد، بیمار شده و لطفاً دیگه حرفم رو قطع نکن "
بهشون گفتم. 
"خوب چیزی که می خواستم بگم اینه که شاید مجبور باشم نقش های کمی رو تغییر بدم."
________________♡︎___________________

برگه هایی مربوط به نمایش موزیکال بهشون دادم و اونها رفتن. یهدختر سمت من اومد.
"آقای کیم؟!" 
گفت و سعی کرد تا کیوت به نظر برسه. 
"سلام خانم یانگ (دختر خانم یانگه)" 
لبخند زدم. گفت.
"من باید یه چیز مهم بهتون بگم."
"اون چیه؟" 
پرسیدم. 
"من خیلی ازت خوشم میاد، من - من دوست دارم!"  داد زد.
"خانم یانگ من این رو درک می کنم، اما درست نیست. مطمئنا شما میدونید که دوست پسرم جونگ کوکه." 
بهش گفتم و از اونجا دور شدم. 
"تو اون کسی هستی که اشتباهه. بوسیدن دانش آموز و داشتن رابطه جنسی با اون." 
دختر گفت. برگشتم تا ببینم عکس های که نگه داشته چیه.

عکسی از من و جونگکوک که یونگی رو می بوسیدیم...
عکسی از من که لباس های یونگی رو در می آوردم...
عکسی از جونگکوک روی یونگی...

همشون رو از پشت پنجره ی اتاق خواب گرفته بود. "میخوای معامله کنیم؟"
پوزخند زد و فقط سرمو تکون دادم.
"پسر خوب!"

________________♡︎___________________

خب پیشنهادی چیزی دارید برای این خانم یانگ نسبتا محترم؟

"My 2 Teachers"Where stories live. Discover now