"YoonGi"
چشمام رو باز کردم. اولین چیزی که دیدم زنی بود که بهم خیره شده بود، آشنا به نظر می رسید.
"یونسو؟!"
داد زدم.
"یونگی کوچولوی من!"
همه جا تاریک بود و دستام بسته. داد زدم.
"چطور زنده ای؟! نکنه کسی بهم مخدر زده؟!"
"نه نه نه عزیزم فرار کردم و میخواستم تو رو هم نجات بدم ولی بابا اجازه نداد."
جواب داد.
"چرا دستام بسته است؟"
پرسیدم.
"من می خوام ازت محافظت کنم."
یونسو گفت.
"حالا میتونم باهات بازی کنم!"
ادامه داد و خندید.
"Jungkook"
"چطوری انقدر روانیه؟"
پرسیدم.
"اون علاقه ی افراطی و ناسالمی نسبت به عروسک ها داره."
او گفت. لرزیدم.
"چرا این کار اون رو انقدر دیوونه میکنه؟"
ته پرسید.
"اوه تو نمی دونی؟ فکر می کردم مرد جوانی مثل تو در موردش بدونه! "
چشماش رو گرد کرد. (دیدید بعضی وقتا مسن تر ها چشم هاشون رو خیلی باز میکنم یا خیلی ریز میکنم که متن رو بخونن؟ یه همچین چیزی)
گوشیم رو گرفت و چیزی نوشت. یه مقاله خبری بهمون نشون داد.
""مرد مرده ای را پیدا کرده اند. پلیس گفته است که جسد مرد قبل از مرگ شکنجه شده است، او مانند یک عروسک زن لباس پوشیده، دستانش مانند عروسک بسته شده بود و بدنش از گرسنگی به حالتی زنانه در آمده بود. تنها شخصی که در نزدیکی آن مکان پیدا کرده اند شخصی به نام مین یونسو است. او دستگیر شد اما شواهد کافی برای دستگیری او وجود نداشت."
چشمام از تعجب گرد شد.
"اون دوست پسر سابقش بود..."
مین گفت.
________________♡︎__________________
خب بزارید بهتون بگم چه خبر شد.
یونگی رو دزدیدن و تهکوک فکر کردن کار پدرشه ولی نه. پارت های اول خوندیم که یونگی بهشون گفت خواهرش توسط پدرشون به قتل رسیده.
حالا اومدن دنبالش و توی خونه پیداش نکردن باباهه میگه دختر من نمرده و اون توانایی دستکاری ذهنی داره... براتون مثال زدم اون دوتا سریال رو دیده باشید متوجه میشید. اغلب از ترس برای تضعیف سلامت ذهن استفاده میکنن و بعد هر چیزی که بخوان رو به شخص تلقین میکنن.
اینکه یونگی بدنش رو روی یه حالت زنونه نگه میداره و لباس هایی که مثل عروسک های باربیه میپوشه دلیلش خواهرشه.
یه علاقه ی افراطی به عروسک ها داره و در کنار این علاقه ی افراطی این توانایی رو داره که ذهن رو دستکاری کنه...
نمی‌دونم متوجه شدید یا نه... ولی همین مدلیه
دستکاری ذهنی، دستکاری روانشناختی و گس لایتینگ اینا رو توی گوگل هم بزنید بهتون اطلاعات کاملی میده🙂❤️
YOU ARE READING
"My 2 Teachers"
Short Storyᴄᴏᴜᴘʟᴇ ፧ TaeKookGi ─ ̶ ɢᴇɴʀᴇ ፧ Smut, Threesome, Romance, School Life یونگی دانش آموز جدید مدرسه است. بچه های توی مدرسه شروع میکنن به قلدری کردن براش، چون یونگی شخصیتی زنانه، معصوم و خجالتی داره. ولی چی میشه اگه یونگی توجه دوتا معلم، تو مدرسه رو جل...
