"Part 11"

744 127 9
                                        

پارت اسماته، حدوداً... آهنگ رو خودم گوش دادم و ترجمه کردم دیگه دوست دارید گوش کنید!

"Taehyung"

بالاخره ما خونه ایم!
"یونگی یادت باشه چه قولی دادی!" 
پوزخند زدم و با گیجی به من نگاه کرد. 
"تو خیلی معصومی!" 
جونگ کوک گفت. یونگی رو بلند کردم. حالت چهره اش چیزی مثل آشفتگی و کنجکاوی بود. اون شایسته ی ستایشه!
جونگ کوک کنار ما راه افتاد.
جونگ کوک در اتاق خواب رو باز کرد و من یونگی رو زمین گذاشتم.  حالا که دارم میبوسمش، حس خیلی خوبی دارم.  ناله خجالتی از بین لب هاش فرار کرد. فکر می کنم دلیلش این بود که کوک گردنش رو کاز گرفت.
"تو الان میدونی دوست داریم و بهت اهمیت میدیم؟"  جونگ کوک گفت.
"هوم." 
یونگی زمزمه کرد.
  "پس اگر نخواستی انجامش بدی یا خواستی دست نگه داریم، بهمون بگو، خب؟"
به یونگی گفتم و سرتکون داد.
"خوبه" 
جونگ کوک گفت.
"اما من الان میخوام حستون کنم!" 
پوزخند زدم.
________________♡︎___________________

از خواب بيدار شدم و یه چیزی گرمی رو حس کردم. یونگی روی سینه من خوابیده بود و جونگ کوک من و یونگی رو‌ بغل کرده بود. دیشب فوق العاده بود و من همیشه اون رو توی ذهنم نگه میدارم!

________________♡︎___________________

هیم.... پارت بعدی خیلی خیلی خیلی کوچیکه!

"My 2 Teachers"Where stories live. Discover now