"YoonGi"
احساس عجیبی داشتم. بدنم گره خورده بود ، مثل یه عروسک، انگار من یه عروسک بودم و مثل اونا لباس تنم بود.
"بیبی دال من بیدار شده؟"
صدای خواهرم رو شنیدم.
"من گرسنه ام."
نالیدم.
"اما من نمی خوام بدن خوشگلت چاق بشه."
گفت و گونم رو بوسید. ناراحت بودم ، میخوام تهیونگ من رو نوازش کنه و جونگکوک ازم مراقبت کنه؛ من میخوام که اونا دوستم داشته باشن. ناله کردم.
"می خوام برم خونه!"
"اینجا خونه ی توعه!"
خواهرم گفت.

YOU ARE READING
"My 2 Teachers"
Short Storyᴄᴏᴜᴘʟᴇ ፧ TaeKookGi ─ ̶ ɢᴇɴʀᴇ ፧ Smut, Threesome, Romance, School Life یونگی دانش آموز جدید مدرسه است. بچه های توی مدرسه شروع میکنن به قلدری کردن براش، چون یونگی شخصیتی زنانه، معصوم و خجالتی داره. ولی چی میشه اگه یونگی توجه دوتا معلم، تو مدرسه رو جل...