"Part 4"

727 156 23
                                    

"Jungkook"

مین خیلی خیلی دوست داشتنی بود. ساعت پنجه و حالا دارم میرم پیش دوست پسرم. نقاشی یونگی هم همراهمه. در دفترش رو زدم.
"بیا تو!"
صداش رو شنیدم، در رو بار کردم و دیدم که تهیونگ داشت با چند تا کاغذ، بازی میکرد. لبخند زدم.
"عسلم؟"
"اوه... سلام پرنس من!"
لبخند زد.
"یونگی به شکل فاکی دوست داشتنیه!"
گفتم و روی میزش نشستم. تصویر نقاشی شده رو نشون دادم و گفتم.
"این نقاشی رو اون کشیده!"
"اوه خدای من!"
ته گفت و لبخند زد. ادامه دادم...
"من بهش گفتم هرچیزی که زیباست رو‌ نقاشی بکشه."
"اوه این فقط... خیلی کیوته!"
ته گفت و گونم رو بوسید.
"اون خیلی متفاوته!"
من گفتم. ته تایید کرد و نالید.
"آره، و بدنش... خیلی زیباست!"
توی بغلش نشستم و توی گوشش زمزمه کردم.
"چجوری بدنش رو دیدی؟"
پوزخند زد.
"خب من زیر دامنش رو دیدم."
"اوه... و به من نشون ندادی؟" ( o_0 چه اپن مایند+)
پرسیدم و ته سرش رو چرخوند.
"آه... بیا بعدا توی خونه ادامه بدیم!"
گفت و من رو آروم و با احتیاط هل داد.
__________________♡︎____________________
"Yoongi"
تکالیفم رو تموم کردم و با صدای آروم شروع کردم به خوندن آهنگ گریس.
"Tell Me More Tell Me More..."
تقریبا برای خودم زمزمه می کردم که چرا اون -تهیونگ- من رو انتخاب کرد؟ درحالی که کنار من دانش آموز خارجیمون، آلیس، ایستاده بود که یه دورگه ی انگلیسی-کره‌ایه و دقیقا شبیه کارکتر سندی از گریسه و، و مثل فرشته ها آواز میخونه!

__________________♡︎____________________

بعد از یه تایم طولانی برگشتم و‌خب ممنونکه صبر کردید. امتحانام تموم شد و قراره بیشتر برای این گوگولی کیوت وقت بزارم. مرسی که هستید با کامت های گوگول بلاتون خوشحالم کنید⁦⁦⁦\(^o^)/⁩

"My 2 Teachers"Where stories live. Discover now