پوست لبشو میجویید و زیر چشمی اون سمت سالن رو دید میزد.
چانیول و جناب پارک داشتن با همون دختر و یه مرد دیگه صحبت میکردن.خوبه دیگه..باشه..عیب نداره
به من چه اصلا..به من که بد نمیگذره..
فقط یبار دیگه بیا بگو بکهیون..
من ساده ی احمق..-باور کن بکهیون من تا به حال، پسری به زیبایی تو ندیده بودم..
با صدای مردی که از بدو ورود متوجه نگاهش شده بود و چند دقیقه ای بود زیر گوشش وز وز میکرد نگاهشو ازش گرفت.
میدونست داره نگاهش میکنه و ناخوداگاه لبخند دندون نمایی به مرد زد که باعث شد مرد بیشتر بهش نزدیک بشه.
-ممنونمم
لوهان با استرس کنار بکهیون که با سیاست تمام میخندید و رخ به چانیول نشون میداد ایستاده بود و مدام حالات چانیول رو زیر نظر داشت.
با اخم شدیدی که رو پیشونی چانیول نشست اروم زیر گوش بکهیون زمزمه کرد.
+بک بنظرم بسه این خیلی داره قرمز میشه
بکهیون حینی که لبخندش به مرد رو حفظ کرده بود مثل خودش زیر لب گفت.
-حالا مونده.. دارم براش
کریس به دفاع ازش به جمعشون پیوست و اروم گفت.
+راست میگه دیگه..مرتیکه خودش زن داره و اینو بازی میده
بکهیون با مظلومیت، ناخوداگاه اصلاح کرد:
زن نه، نامزد-حالا هرکوفتی چه فرقی داره
لوهان کمی شیر شد.
-اره راست میگی..ولی بیاد اینجا دوباره شر کنه چی؟
بکهیون نامطمئن گفت:
+نمیکنه
و دوباره با مرد روبروش مشغول شد.اصلا اسمش چی بود؟ مطمئن بود مرد خودشو معرفی کرده ولی اون جدا حواسش اونجا نبود. یادش رفته بود.
کریس سرشو اطراف چرخوند.
-ییشینگ دوباره کجا غیبش زد؟
+چه بدونم هی فلانی صدا کرد فلانی رفت فلانی اومد..
با جلو اومدن چانیول با چشم های اتیشی لوهان سریع تو جاش پرید.
-عای بکهیون!! اومد اومد اومد اومد اومد اومد یا خدا اومد
بکهیون کمی استرس گرفت ولی سعی کرد به اون سمت نگاه نکنه..
-وای نزارید این بیاد جلو..کلا نمیخوام باهاش همکلام شم..
+دریافت شد..لو بزن بریم
کریس یقشو صاف کرد و دست لوهانو کشید و سمت چانیول رفت که عین ببر زخمی سمتشون میومد..
لوهان، بکهیون و اون مرد رو با لبخند مصلحتی و استرسی به سمت دور تر هدایت کرد و سمت کریس رفت.

VOUS LISEZ
•Be MINE,SOLDIER• °°|مال من باش،سرباز|°°
Fanfiction[پارت گذاری سریع] تو قرار بود بری سربازی بکهیون، قرار نبود عاشق شی..قرار بود برگردی تا وارثم باشی، قرار نبود از ارث محروم شی، پسر من.. قرار نبود دیدن دوبارت برام یه ارزوی دور باشه.. قرار نبود °●●●° -اون از م...