پارت چهارم از فصل دوم

480 128 60
                                    

صدای فریاد های آشنایی که هر لحظه وضوح بیشتری به خودش میگرفت و کشاکش بین دو نفری که مشخص بود درگیر جدال سختی هستند... اونقدر سخت و نفس گیر که ابدا متوجه اطرافشون نباشن!

صدای فریادهای بلند و گوش خراش رفته رفته جاشون رو به جیغ های دخترانه ای دادند که محال بود مناسب گوش های بیحوصله و کلافه ای باشه که چشم انتظار روی مبل تک نفره توی خودش فرو رفته!

کیونگسو: دردم گرفت... دردم گرفت...آی...آیـــــی دردم گرفت وحشی... تو مگه دختری که مو میکشی؟!

چانیول همونطور که نفس نفس میزد با ته صدایی که از فریاد و جیغ های ممتد به حالت نازکی درومده و وضعیت مضحک و خنده داری رو به وجود آورده بود، فریاد کشید

چانیول: بچگی خودت یادت رفته؟! چنان با اون چنگولای بچه گربه ایت به جون موهای جونگین میفتادی و از ریشه میکندی که تا چندین سال همه فکر میکردن بدبخت کچلی گرفته! یه مدت از کله کچلش برای سلفی گرفتن استفاده میکردیم! سرمون میچسبوندیم به پیشونیش، وقتی سر براقش نور میداد به صورتمون دیگه همه چی تامام بود! چیک چیک... حالا تو یه عکس عالی داری!... هه فسقل بچه چه پر مدعا شده!

کیونگسو لگدی حواله ی باسن چان کرد و معترضانه غرید

کیونگسو: تو نباید انقدر راحت دروغ بگی! آپا گفته اگه بهش دروغ بگم از شهربازی خبری نیست! باید به آپا بگم تا برای توعم از این تنبیه استفاده کنه!

چانیول همونطور که باسن درد کشیده اش رو نوازش میکرد، چشماش در ثانیه ای با شنیدن حرفای سو درشت شد و چنان جیغ بلندی کشید که پنجره چند تا از همسایه ها بخاطر اعتراض از آلودگی صوتی اون دو نفر به شدت به هم کوبیده شد!

چانیول: این منصفانه نیست! تو امروز مجبورم کردی آخرین ذخیره ی پولم رو برای خرید بستنی، حروم شکم گندت کنم! حالا هم میخوای منو از تنها دلخوشی زندگیم جدا کنی! وروجک دردسر ساز بیا اینجا ببینم!

به سمت کیونگسویی که به طرف دروازه خانه درحال فرار بود، دوید و به ثانیه ای نکشید که راند سوم دعوا درست روبه روی در چوبی خانه به بدترین حالت درحال شکل گیری بود!

کیونگسو درحالی که دو مشت از موهاش میون چنگال های چان اسیر شده فریاد کشید

کیونگسو: باز که داری مو میکشی! لگد بزن لگـــد! یکم پسرونه دعوا بگیر... نگاه کن... اینطوری!

لگدی حواله شکم چان کرد و در همون حال از فرصت شل شدن دستای چانیول استفاده کرد و به موهاش هم حمله برد!

چانیول از حس اسیر شدن تارهای کلفت موهاش بین پنجه های گربه ای فسقل خان و دردی که از لگدهای سو به شکمش توی کل بدنش پیچیده به شدت کفری شده بود، موهای کیونگسو رو بدون ذره ای رحم با نهایت توانش کشید و بلند شدن جیغ کیونگسو با باز شدن درب خانه یکی شد و نفر سوی که نعره کشان به جمع دو نفرشون پیوست!

Jonjini | Kaisoo Donde viven las historias. Descúbrelo ahora