از حموم میام بیرونو در رو میبیندم بهش تکیه میدم و نفسمو با استرس بیرون میدم، آخه این چه کاری بود من کردم؟ موهامو تو مشتم میگیرم و چند بار میکِشمشون ولی حرصم خالی نمیشه دلم میخواست جیغ بزنم ولی نمیتونستم.
+اون کارا چی بود من کردم؟ اونا چی بود من میگفتم آخه؟این همه بیشرمی و پرروگی از کجا اومد یهو که جلوش داشتم لخت میگشتم؟ وای خدا حالا چیکارکنم؟
÷چیو چیکار کنی؟
با شنیدن صدای هیونگ میترسم و تو جام میپرم دقیقا کی اومد تو که من متوجهش نشدم؟ امیدوارم چیزی نشنیده باشه.
+هیچی هیونگ میشه لباسامو از تو کمد بدی؟
÷باشه.
برام یه هودی لیمویی و یه شلوار مشکی درآورد و پرت کرد طرفم و رفت دماسنجو از روی میز برداشت و اومد طرفم، با استرس بهش نگاه میکردم که تبمو میگرفت و وقتی دید دمای بدنم نرماله دوباره گرفت و با تعجب به من و تب سنج توی دستش نگاه میکرد، لبخندی میزنم و خودمو میزنم به بیخبری.
+چی شده هیونگ خیلی بالاس؟
÷نه برعکس کاملا نرماله و این عجیبه.
+چرا؟ یعنی میخواستی مینی تا آخر مریض بمونه؟
چشمامو براش درشت میکنم و لبامو آویزون، سعی میکنم قیافهمو مظلوم کنم براش ولی هر چی فکر میکردم یه دلیل قانع کننده برای سریع خوب شدنم پیدا کنم، نمیکردم و نمیدونستم باید چیکار کنم و چی بهش بگم، بهم لبخند زد و کنارم نشست و شروع کرد به نوازش موهام.
÷نه مینی اتفاقا هیونگ خیلی خوشحاله که خوب شدی ولی بازم باید مراقب باشیم اون تب که نمیتونه یهو غیب بشه خب؟ من میرم یه سر به گوشیم بزنم رئیسم قرار بود امروز بهم زنگ بزنه تو هم لباساتو بپوش که برگردم میخوام موهاتو خشک کنم تا دوباره به اون حال و روز نیوفتی.
+چشم یونگی هیونگ.
با یه لبخند روی لبام گفتم و شروع کردم به لباس پوشیدن و متوجه نگاه مشکوک هیونگ روی خودم موقع بیرون رفتنش از اتاقم نمیشم، لباسامو میپوشم و روی تخت منتظر یونگی میشینم که دو دقیقه بعد میاد تو.
÷پوشیدی؟
+آره سشوار تو کشوی اوله.
÷خودم میدونم مثل اینکه یادت رفته کی بیشتر اوقات اتاقتو تمیز میکنه.
براش چشمی میچرخونم و یواشکی اداشو درمیارم که سشوارو به برق میزنه و روشنش میکنه، آروم میاد و پشتم میشینه دستشو میکشه بین موهام و خشکشون میکنه وقتی از خشک بودن موهام مطمئن میشه سشوارو خاموش میکنه و میزنه پشتم.
÷خب مینی تموم شد پاشو برو ببین جین هیونگ برات چی پخته.
+چی؟ چی پخته؟
YOU ARE READING
Dreamcatcher
Fanfiction-تو دیگه کی هستی؟ +شاید دریم کچر. -مسخره نشو، دریم کچر دیگه چه کوفتیه؟ +همونیه که بالای سرته. -الآن داری جدی حرف میزنی؟ +چی باعث شده که فکر کنی دارم باهات شوخی میکنم؟ -شاید اینکه میگی تو دریم کچری. +تو که فکر نمیکنی همه کابوساتو یه دایره مسخره که با...