موهای هلویی رنگش و مرتب کرد و لبخندی زد و بعد از مرتب کردن تیشرت زرد رنگ توی تنش به سمت مادرش رفت و گفت:
"نمیخوای بری اوما؟"
مادرش لبخندی زد و گفت:
"مطمئنی کمک نمیخوای؟ میدونی که باید مراقب خودت باشی؟!"
چشمی چرخوند و با لپ های آویزونش گفت:
"اوماا بس کن تو این دوسالی که اینجام همه منو میشناسن و کسی اذیتم نمیکنه و مثل همیشه بهت قول میدم مراقب خودم باشم!"
مادرش آهی کشید و گفت:
"من فقط نگرانتم تهیونگ!"
پسرک لبخندی زد و دستاش و جلوی شکم مادرش حلقه کرد و بوسه ای رو گونه مادرش گذاشت و گفت:
"میدونم خانم کیم ولی یکم از نگرانیت کم کن پسرت دیگه بیست و سه سالش شده و میتونه از خودش مراقبت کنه!"
خانم کیم تکخندی کرد و دست تهیونگ و تو دستش گرفت و به سمت پسر برگشت و گفت:
"ولی هنوزم امگا کوچولوی منه! پس من دیگه میرم،مراقب خودت باش و لطفا زودتر برگرد خونه!"
با خنده سری تکون داد و با مادرش خدافظی کرد!
در شیشه ای مغازه اش باز شد و قامت کوچیکی وارد مغازه شد.
دختر بچه ای وارد مغازه اش شده بود و پشت سرش پدرش وارد مغازه شد..!
تهیونگ سرش و بالا آورد و با دیدن دخترک روبروش چشماش برقی زد و گفت:
"خوش اومدی هویج کوچولو!"
بعد حرفش با دیدن پدر دخترک لبخندی زد و تعظیم کوتاهی کرد و گفت:
"شما هم همینطور آقای لی!"
مرد لبخندی زد و تشکر کرد و گفت:
"چی دوست داری بخوری میچا؟"
دختر کوچولو چشمای براقش و پشت ویترین های بستنی چرخوند و با چشمای ستاره بارونش گفت:
"بستنی موزی با اسمارتیز!"
تهیونگ تکخندی کرد و گفت:
"اطاعت میشه هویج کوچولو یکم منتظر بمون الان میارم برات!"
بعد از دقیقه ای تهیونگ بستنی مورد نظر دختر رو آماده کرد و به سمتش رفت و جعبه بستنی رو داد دستش و موهای خرمایی رنگ دخترک رو نوازش کرد و گفت:
"نوش جونت هویج!"
دخترک لبخند دندون نمایی زد و گفت:
"ممنونم ته ته اوپا!"
پدرش بعد از حساب کردن همراه با دخترش از مغازه خارج شد..!
تهیونگ امگای بیست و سه ساله ای بود که دوسالی میشد با اصرار های متعددش پدر و مادرش و همینطور برادر بزرگترش و راضی کرده بود تا یه مغازه کوچیک بستنی فروشی کنار پارک داشته باشه!
YOU ARE READING
𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎
FanfictionIce Cream Shop مغازه بستنی فروشی ᯾᯾᯾ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 تهیونگ امگایی که صاحب یه مغازه بستنی فروشیه... جئون جونگکوک الفایی که پ...