🥀 4🌙

13.4K 2K 247
                                    

"عمو مینی،ددی کی میاد؟"

هانول با لب و لوچه آویزونش گفت و جیمین آب طالبی ای که آماده کرده بود رو تو ماگ عروسکی هانول ریخت و گفت:

"حالاهاست که بیاد،گرسنه اته؟"

بعد حرفش به سمت هانول رفت و کنارش نشست و ماگ و سمتش گرفت.

هانول لبخند دندون نمایی زد و گفت:

"ملشییی"

جیمبن خندید و موهای هانول و بهم ریخت و گفت:

"باید بگی مرسی!"

"ملشی"

"نوچ بگو مرسی"

هانول اخم بامزه ای کرد و گفت:

"هانولی دلست میگه"

جیمین نوچی کرد و دستمالی گرفت و لپ های کثیف هانول رو پاک کرد و گفت:

"باید درست حرف بزنی!"

هانول با اخم و دست به سینه لیسی به لباش زد و گفت:

"هانولی کیوته"

جیمین قهقه ای زد و هانول تو بغلش کشید و رو پاهاش نشوند و گفت:

"البته که کیوتی ولی باید درست تر حرف بزنی!"

هانول هنوز اخم کرده بود و صورتش و بالا آورد و به جیمین که خندون نگاش میکرد خیره شد و گفت:

"مینی بدجنس"

جیمین بوسه محکمی رو لپ هانول گذاشت و گفت:

"که مینی بدجنسه آره؟"

هانول و روی کاناپه گذاشت و شروع کرد به قلقلک دادنش!

قهقه هاشون تو خونه پیچیده بود و جیمین با خنده بوسه محکمی رو لپ گذاشت و صدای بمی توجهشون و جلب کرد:

"بهتون خوش میگذره ها"

هانول نفس نفس میزد و با شنیدن صدای جونگ‌کوک جیغی از هیجان کشید و رو کاناپه وایساد و دستاش و بهم کوبید و گفت:

"ددی اومددییییی"

جیمین با لبخندش گفت:

"خسته نباشی"

جونگ‌کوک کتش و از تنش درآورد و سری تکون داد و گفت:

"مرسی هیونگ"

به سمت هانول رفت و موهای هانول و بهم ریخت و گفت:

"آسمونم چطوره؟"

هانول دستاش و از هم باز کرد و با لبخند پهنی گفت:

"عالیییی"

جونگ‌کوک خندید و بوسه نرمی رو موهای پسرش نشوند و گفت:

"بزار ددی حموم کنه بعد میاد پیشت باشه؟"

هانول به تندی سرش و تکون داد.

جونگ‌کوک نگاهش و به جیمین داد و گفت:

𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎Où les histoires vivent. Découvrez maintenant