〰 قسمت هفدهم: جادوی جنون طبیعت 〰
〰 Nature's madness color 〰
"موزیکی که موقع نوشتن این چپتر پلی کرده بودم رو به مدیا اضافه کردم^^؛ اگه دوست داشتید این قسمت رو با موزیک متنش بخونید."
◽️▫️▫️▫️🌱💫🌱▫️▫️▫️◽️
صدا بود و سوال.
عجله ای در پی جوابی ناپیدا.
نغهمه ترق تروق مشعل های آویخته بردیوارهای راه باریکه پایین ترین طبقه قابل سکونت عمارت لورکین در گوش های جین می نشست و قدم هاش، به سرعت اون رو به سمت در قرمز رنگ آشنایی هدایت می کرد.
فقط برای یک روز به رسم هرماه برای گشت زنی شبانگاهی از قصر خارج شده بود وحالا حس می کرد کنترل اوضاع از دستش به کلی خارج شده.
همین که دستش برروی دستگیره چوبی در قرار گرفت؛ در رو بلافاصله باز کرد. با دیدن مشاورسفید مویی که دراز کشیده بر روی تختش، مشغول مطالعه کتابی نامشخص بود پرسید:
_ چرا نمی تونم جونگ کوک رو پیدا کنم؟
یونگی به آرومی کتابی که جلوی صورتش گرفته بود رو پایین آورد؛ مات و مبهوت نگاهی سرتا پا به سرروی نامرتب جین انداخت و ابرویی بالا داد.
_ مگه یادداشتی که به در اتاقت میخ کرد رو ندیدی؟
چین خفیفی روی پیشانی جین جای گرفت؛ به قدری عجله کرده بود که اصلا به سمت اقامتگاه خودش نرفته بود.
_ اگه دیده بودم بنظرت برای اومدن به این زیرزمین به خودم زحمت می دادم؟
کتاب با صدای نسبتا بلندی بسته شد تا یونگی از روی تختش بلند بشه. با حرکت دورانی یک دستش از دور، در نیمه بازاتاقش رو بست تا مانع فالگوشی کوبولدهای خدمتکار بشه و گفت:
_ به محض اینکه فهمید افراد لرد رایث از مسیر جنگل جواهر به سمت آدوریا برمی گردند، مخفیانه قصر رو ترک کرد.
جین دربرابر تردیدی که جواب یونگی، مهرتاییدی بر درستیش شد؛ زیرلب لعنتی فرستاد.
اون فهمیده بود.
جونگ کوک با پی بردن از مسیر مدنظر لردرایث برای برگشت؛ خیلی زودتر پیش بینی خبری که جین تمام قصر رو به دنبال او برای مطلع کردنش گشت رو کرده بود.
خبر فرار ژاویر از جنگل جواهر.
فهمیده بود که با نزدیکی آیوی امبرا به جنگل جواهر، ژاویر قدرت فرار از جنگل رو پیدا میکنه.
YOU ARE READING
Northern Dancing Leaves | Jungkook
Fanfictionصوت بر هم خوردن بال های سیاه از پشت سرش حتی با وجود نغمه بیصدای جاذبه، تو گوشش میپیچید و حس آزادی رو به تمام وجودش هدیه میداد. سرش رو کمی مایل به پایین گرفت و به منظرهی نسبتا تاریک زمین چشم دوخت. به انعکاس چشم نواز نور ماه بر روی سنگ های شیشه نمای آ...