های گایز.
قبل ازاینکه برید به سمت قسمت اول، لازم می دونم یه پیش گفتاری در مورد داستان اضافه کنم تا در ادامه گیج نشید.
داستان برگ های رقصان شمالی، توی دوتا دنیای متفاوت جریان داره.
یک دنیای مدرن و یک دنیای متفاوت به نام "نورثرن" که برپایه جادو هستش.
این دوتا دنیا از لحاظ تایم لاین اتفاقات و زمان باهم تویه جریان موازی پیش نمی رن اما در عین حال به هم ربط دارن.
دنیای مدرن، درست مثل دنیای خودمون هستش و حتی از لحاظ زمانی هم تفاوت چندانی با دنیای ما نداره.
و اما، دنیای نورثرن که خط اصلی داستان توش جریان داره و اکثر شخصیت ها، بهش تعلق دارند، نه تنها از نظر زمانی، بلکه از خیلی لحاظ متفاوته.
فضای دنیای نورثرن یه تم قدیمی داره و نظام سلطنتی حاکم بر سرزمین هاش باعث میشه تا افرادش به اساس جایگاه اجتماعیشون طبقه بندی بشند، پس میشه گفت دنیای نورثرن برخلاف دنیای مدرن، یه دنیای تاریخی/ جادویی به حساب میاد.
اما علاوه بر این نظام درباری، هرکدوم از شخصیت ها بسته به نژادشون دارای قدرت هایی جادویی هستند که اون هارو از هم متمایز میکنه و البته که هرنژادی هم درازای قدرتی که داره، انجام یک کار براش ممنوع شده.
~
یه توضیح مختصری در مورد نژادها و قدرت هاشون میگم، چون میدونم ممکنه برای بعضی ها مبهم باشه.
تو قسمت اول با اسم اکثر نژادها تو دنیای نورثرن آشنا می شید.
سامِرین، ایرسی، فِلکا، مِرش، ریرا و تالین.
اما بریم سر جزئیات مربوط بهشون. :)
تالین : برتری یا قدرتشون از طبیعته و می تونن کنترل عناصر طبیعت رو به دست بگیرن. ( به جز در مکان هایی که اینکار براشون ممنوع باشه). و در کنارش هرکدوم توانایی ویژه ای هم دارن که مختص به خودشونه و از اجدادشون بهشون رسیده، اما طی تمارین مختلف کشفش میکنن.
سامرین: اصلی ترین قدرتشون در شفابخشیه، اما توانایی پرواز / ارتباط ذهنی/ خوندن افکار دیگران و ناپدید کردن اجسام رو هم دارن. اصلی ترین نقطه ضعفشون هم آتشه.
مرش : شبح واره هایی هستن که توانایی تبدیل شدن به سایه و کنترل / فریب ذهن دیگران رو دارن. و اینکه آتش برای مرش ها هم می تونه
کشنده باشه اما اصلی ترین نقطه ضعفشون به حساب نمیاد.باقی نکات هم به مرور طی داستان براتون مشخص میشه. ^^
🍁🍁🍃🍃🍁🍁🍃🍃🍁
و یه نکته؛ موقعی که شروع به خوندن کنید ممکنه فضای داستان براتون کمی مبهم باشه چون دنیای نورثرن کمی متفاوته اما وقتی جلوتر برید کامل دستتون میاد، برای همین ازتون میخوام بهش کمی فرصت بدید تا براتون جا بیفته 🦋
امیدوارم اگرخوندید داستان رو دوست داشته باشید💖.All the Love, #Beth
STAI LEGGENDO
Northern Dancing Leaves | Jungkook
Fanfictionصوت بر هم خوردن بال های سیاه از پشت سرش حتی با وجود نغمه بیصدای جاذبه، تو گوشش میپیچید و حس آزادی رو به تمام وجودش هدیه میداد. سرش رو کمی مایل به پایین گرفت و به منظرهی نسبتا تاریک زمین چشم دوخت. به انعکاس چشم نواز نور ماه بر روی سنگ های شیشه نمای آ...