Part 18

806 105 80
                                    


بعد از دریافتِ پیام تهیونگ نفهمید چطوری سوار موتور شد و با چه سرعتی خودشو به خونه ی جیمین رسوند.

با شتاب وارد خونه شد و خونه رو غرق در سکوت دید!

اون عمارتی که پر از حشم و کشم و خدمتکار بود حالا در سکوت مطلق فرو رفته بود.
نمیدونست چرا ولی احساس خیلی بدی داشت.

با دو خودشو به اتاق جیمین رسوند و با شتاب درو باز کرد.

وای خدای من...
چی داشت میدید؟

مردی با موهای طلایی در حالی که سرشو توی گردن جیمین فرو کرده بود و تند تند می‌بوسید توی اتاق بود!

با تعجبی مخلوط با عصبانیت داد کشید:
+داری چه غلطی میکنی؟؟
به سمت مرد رفت و یقه شو از پشت کشید و از روی جیمین بلندش کرد.
تقریبا هم قد هم بودن!

مشت محکمی حواله ی صورت سفید ریچارد کرد که نتیجه اش پخش شدنش روی زمین و شکستن بینیه خوش فرمش بود!

با صدای بلند ناله کرد و با لحنی که آمریکایی کره ای قاطی بود گفت:
-تو دیگه کدوم خری هستی؟چطور جرعت میکنی منو بزنی؟

توی همین اوضاع یکهو در کمد باز شد و تهیونگ خارج شد.
جانگکوک بدون توجه به فحش ها و بد و بیراه های ریچارد به سمت جیمین رفت.
دستای تپلی که روی دهنش گذاشته بود رو توی دست گرفت و با لحنی که سعی می‌کرد آروم باشه گفت:

+حالت خوبه جیم؟ بهت که آسیب نزد؟
جیمین اما بهت زده فقط به ریچارد نگاه می‌کرد!
با لحنی بریده بریده گفت:
-کو.. ک... کوک تو... تو چیکار کردی؟

ریچارد که 2 تا پسر رو توی اتاق جیمین میدید اخم کرد و تقریبا داد کشید:
+پسره ی هرزه! پدر احمقت به من تضمین داد تو باکره ای! اما الان چی میبینم؟ از توی کمد یک فاکر خارج میشه و یه احمق دیگه روی من دست بلند میکنه؟ چطوری میخوای جوابگوی این گند بزرگ باشی؟

جانگکوک طاقت نیاورد!
به سمت ریچارد رفت و یقشو توی دست گرفت.
اخم غلیظی روی چهره نشوند و توی صورتش داد کشید:
-دهنتو ببند لاشخور! به کی میگی هرزه؟
و مشت محکمی به صورتش زد:
-چرا لال شدی؟ د بنال ببینم چه گوهی خوردی؟
مشت بعدی محکمتر:
-خفه خون گرفتی، هان؟ جرعت داری یه بار دیگه به جیمین بگو هرزه.
و مشت بعدی...

تهیونگ به سمت جانگکوک هجوم برد و به سختی دستاشو از یقه ی ریچارد جدا کرد.
-کوک بسه، کشتیش!
بازوشو از دست تهیونگ خارج کرد:
+ولم کن بذار ببینم بازم میتونه زر مفت بزنه؟

با جیغ بلندی که جیمین کشید هر دو با نگرانی به سمتش برگشتن!
دستاشو روی گوشاش گذاشته بود و با تمام توان جیغ می‌کشید.

جانگکوک به سمتش رفت و خواست دستاشو بگیره اما جیمین فقط بلندتر جیغ می‌کشید!
تهیونگ با نگرانی گفت:
-جیم... یا جیم آروم باش.

𝐹𝐴𝐿𝐿 (COMPLETED)Where stories live. Discover now