PART|1

10.3K 634 42
                                    

🔸️|توجه کنید لطفا!|🔸️
|این فیکشن درحال بازنویسیه|
|و اگه شروع کنید به خوندن|
|صددرصد گیج میشید|
|پس لطفا فقط توی کتابخونتون اضافش کنید|
|هروقت کامل بازنویسی شد...|
|پارت جدید رو همراهش میزارم|
|و اونموقع شرایط خوندنش بوجود میاد|
|یا با هر پارت که بازنویسی میشه|
|پیش بیاید|
|لطفا سرخود عمل نکنید|
|و جلوجلو نخونید|
|چون فقط باعث سردرگمیه خودتون میشه.|

به‌نام خدایی که رنگ، نژاد، جنسیت، زبان و دین در برابرش ارزشی ندارد و تنها نگاهش به رعوفیه قلب بندگانش هست-

-[امگای‌ماه، امگایی در تاریخ و کتاب‌های کهن بعنوان برگزیده‌ای از الهه‌ی‌ماه که با بدنیا آمدنش برکت بهمراه داره، شناخته شده و میتونه فرزندان قوی از هر نوع قشر گرگینه بدنیا بیاره، برای همین بوده که از گذشته پادشاهان همچین برگزیده‌هایی رو به اجبار کناره خود نگه میداشتن و بغیر این، امروزه بخاطر مقدس بودنش احترام زیادی براش قائلن|مثل خدایان| هرچند چندصد سالی میشد که خبری از برگزیده نبود تا اینکه در سال 1988 امگای‌نری با همان ویژگیات بدنیا میاد و دنیاست که از وجوده این الهه‌ی مقدس باخبر میشه.]

-در این فیکشن رنگ چشم آلفا طلایی، امگا آبی، بتا سبز؛ رنگ چشم امگای ماه درخشان‌تر و بنفش مایل به صورتیه، دیدن چشمان امگای‌ماه کافیه تا شخص متوجه‌ی امگای‌ماه بودنش شه. تفاوت رنگ چشم‌ها در یک رده، در تیره‌ بودن یا روشن‌تر بودنشونه.
-آلفای خون‌خالص حکم یک شاهزاده که صلاحیت پادشاه شدن داره رو در زمان امپراطوری داشته و در زمانِ حال یعنی هم پدر، هم مادرش آلفای خون‌خالص هستند و در جامعه‌ی امروزی گرگینه‌ی برتر شناخته میشه.
-

در دنیای امگاورس، نام خدای گرگینه‌ها 'الهه' هست.

"ریدره عزیز، امیدوارم از این فیکشن لذت ببری و قلمم رو به خاطر بسپاری! لطفا حمایتت رو ازم دریغ نکن و ممنون میشم از همین پارت ووت بدی و کامنت بزاری♡"

~-~-~-~-~-~-~-~-~-~-~

انسان غرق شود قطعا میمیرد! چه در دریا چه در رویا.
چه در دروغ چه در گناه، چه در خوشی چه در قدرت‌.
چه در جهل چه در انکار، چه در حسد چه در بخل.
انسان بودن به تنهایی یک دین خاص هست.
گاندی-

محوطه‌ی یکدست سفیده اطراف حس آرامش میداد، آسمان آبی و اقیانوسم آبی بود، آسمان صاف و اقیانوسم بی‌موج بود، خاموشیه سکوت همچون چشمان آلفایی که روبه‌رویش ایستاده آرام و طلایی بود، طلایی چون بازتاب خورشید در اقیانوسِ کناره پایش، بازتاب خورشیده گرم که گلویش را همچون کویر سوزاند و قلبش را چون بوسه‌ی لبان هوا به دست آدم لرزاند.

<MOON OMEGA> امگای ماهWhere stories live. Discover now