PART|41

1.1K 242 233
                                    

-در پستانداران، کروموزوم Y حاوی ژن SRY هست که باعثِ رشد و نموی جنین به‌شکل مذکر میشه و در نظر داشته باشید عزیزان...

مرد ماژیک خوش‌دست هوشمند رو بین انگشت‌هاش بطرزه ماهرانه‌ای چرخوند و همونطور که مناسب با شخصیت قابل احترامش انگشت شستش رو درون جیب شلواره جینش فرو کرده بود، مبحث تمام شده رو جدا و با خطی زیبا کلمه‌ی mitochondrion رو نوشت و پایین‌تر همونطور که نکات مربوطه رو سریع به تصویر میکشید، شروع کرد به توضیح دادن:
-این کروموزوم برای انسان‌ دارای ۷۰ ژنه که تنها ۲۳ پروتئین مجزا رو کد میکنه؛ از یاد نبرید که مجموعه‌ی کامل نوکلئیک‌اسیدها بصورت DNA در این ۲۳ جفت کروموزوم به همراه یک رشته‌ی DNA کوچیک به نام میتوکندریایی در سلول‌ها قرار دارن...

امگای ساکتی که ‌بی‌وقفه درحال نکته‌برداری بود، سرش رو از دفتری قطور با جلده صورتی بیرون آورد و با انگشت اشاره عینکش رو به بالا هل داد و با چهره‌ای خنثی دهن باز کرد و مانع ادامه‌ی صحبت مرد شد:
-این توالی‌ها در هسته‌ی سلول‌ها قرار گرفتن و باز کردن محل میتوکندریایی یا همون میتوکندر...

-از دانش‌آموزهای باهوش خوشم میاد!
مَرد گفت و همزمان بشکن و چشمکی زد و وسط حرفش پرید و اجازه نداد امگا بیشتر از این با اطلاعات بی‌مورد فقط برای خودی نشون دادن، وقت کلاس باارزشش رو بگیره، به هر حال تمام نکات جزئی درون جزوه‌ای که براشون تهیه کرده به‌صورت کامل اومده و شاید اگه تمام کلاس ماننده همین امگا از اوایل تدریس با دقت گوش میدادن، حتی نیازی به دوبار تاکید کردن روی یک مبحث نبود.

دقایق آخره کلاس زیست با گرگ‌های جوان یکی درحال جمع کردن کتاب‌های سنگین سال و دیگری هنوز پی یادداشت درحالی که شیطنت‌های هم‌کلاسی‌هاش رو پشت گوش می‌انداخت، گذشت و پسر بی‌توجه به نگاه خیره یا کنجکاوه بقیه برای زودتر بلند شدن و صدای آزاردهنده‌ی ناشی از کشیده شدن صندلی روی زمین، سمت خروجی قدم برداشت و قبل از اینکه مرد برای اعتراض دهن باز کنه، زنگ به صدا دراومد و پسر جلو نگاه استاد که با تاسف سر تکون میداد و سمت میز میرفت، بنده کوله‌ش رو با سرخوشی روی شونه انداخت و سمت بیرون پا تند کرد و گفت:
-روز خوش استاد.

-مواظب خودت باش رزه سفید.
مَرده گفت و صدای خنده‌ی بلنده پسر و جمله‌ی بعدش در راهروی اکو شد و لبخند به لبش آورد "سوسن سفید استاد!" اون پسر با تمام شیطنت‌های سر کلاس، باز هم شیرین و دوست‌داشتنی بود.

سرخوش دستی به انتهای بافت کرمی‌‌رنگش که به لباس فرم بی‌روح مدرسه‌ش زیبایی داده بود، کشید و قدم‌های بلند و محکمی برداشت طوریکه با هر حرکت، دونه‌دونه نگاه‌ دانش‌آموزانی که سعی داشتن برای نشکستن قانون مدرسه ندوین و با این حال زودتر برسن و یا با آرامش در حال صحبت و لاس زدن با بقیه بودن رو جلب کرد.

<MOON OMEGA> امگای ماهWhere stories live. Discover now